ترجمه مقاله نقش ضروری ارتباطات 6G با چشم انداز صنعت 4.0
- مبلغ: ۸۶,۰۰۰ تومان
ترجمه مقاله پایداری توسعه شهری، تعدیل ساختار صنعتی و کارایی کاربری زمین
- مبلغ: ۹۱,۰۰۰ تومان
ABSTRACT
Although internal auditors are increasingly aware of the importance and value of audit analytics, prior research indicates that the use of audit analytics is below expectation. This paper uses the Technology-Organization-Environment (TOE) framework to identify and examine factors at the organizational level that influence post adoption usage of audit analytics, as well as whether using audit analytics improves the performance of the internal audit process. Data were collected from clients of a major audit software vendor. Results indicate that application-level usage is influenced by management support, technological competence, and standards, while professional help, technological competence, and application-level usage drive feature-level usage. Finally, both application-level and feature-level audit analytics usages improve the performance of the internal audit process.
1. Introduction The use of analytics in the auditing domain has been emphasized by both practitioners and academia (Audimation, 2011; PWC, 2012; Wang and Cuthbertson, 2014; Cao et al., 2015). Audit analytics is defined as a science of “discovering and analyzing patterns, identifying anomalies, and extracting other useful information in data underlying or related to the subject matter of an audit through analysis, modeling, and visualization for the purpose of planning or performing the audit” (AICPA, 2015). Audit software vendors1 have developed many analytics tools to improve audit quality and enhance assurance. Some general data analytics software packages2 are also being employed in the audit process. The usage of audit analytics not only increases operational efficiency by reducing costs (KPMG, 2012), but also helps quickly identify potential fraud and anomalies, thereby providing a higher level of assurance (EY, 2014). Audit analytics provides benefits to both external and internal auditors. However, it creates unique opportunities for internal auditors to assess potential risks, identify operational inefficiency, and provide insights (PWC, 2012; Schneider et al., 2015). First, internal auditors conduct much broader tasks than external auditors, such as investigation on financial and operational matters, fraud risk evaluation, etc. (Araj, 2015; Carcello et al., 2017). Therefore, internal auditors should have more demands on the use of audit analytics in order to accomplish those tasks in an efficient and effective manner. Second, internal auditors usually have more frequent access to business accounting data, to which audit analytics can be employed to quickly detect anomalies and fraud. Finally, although current regulations for external auditors neither encourage nor prohibit the use of analytics, external auditors are likely to focus on the procedures that are explicitly required to satisfy regulatory requirements. By contrast, regulations for internal auditors are less strict than those for external auditors, allowing more flexibility in exploring various audit analytics tools. Not surprisingly, analytics are expected to become a core capability of internal auditors (Deloitte, 2016), and many researchers have devoted much effort into incorporating analytics to internal audit. For example, Thiprungsri and Vasarhelyi (2011) developed an analytical model to detect outliers from group life insurance claims. Kim and Vasarhelyi (2012) used analytics to identify potential fraud in the wire transfer payment process. Jans et al. (2014) demonstrated how internal auditors could use process mining of event logs as a new type of analytical procedure to detect deficient controls. Although internal auditors are increasingly aware of the importance and value of audit analytics (Teammate, 2012; KPMG, 2015), surveys show that audit analytics is not being fully utilized by the majority of companies (AuditNet, 2012; EY, 2014; KPMG, 2015).
چکیده
اگر چه حسابرسان داخلی از آگاهی فزاینده ای درباره اهمیت و ارزش تجزیه و تحلیل حسابرسی برخوردارند لیکن تحقیقات پیشین نشان می دهند که استفاده از تجزیه و تحلیل حسابرسی کمتر از حد انتظار بوده است. مقاله حاضر از چارچوب فناوری – سازمان - محیط زیست (TOE) برای شناسایی و بررسی عوامل موجود در سطح سازمانی بهره می برد که بر کاربرد پس از اتخاذ تجزیه و تحلیل حسابرسی تاثیر گذاشته، و هم چنین از تجزیه و تحلیل حسابرسی برای بهبود عملکرد فرآیند حسابرسی داخلی استفاده می نماید. داده ها از مشتریان یک فروشنده عمده نرم افزار حسابرسی گردآوری شدند. نتایج نشان می دهند که کاربرد سطح نرم افزاری تحت تاثیر پشتیبانی مدیریت، شایستگی فنااوری، و استانداردها قرار دارد در حالی که مساعدت های حرفه ای، شایستگی فناوری، و کاربرد سطح نرم افزاری محرک کاربرد در سطح ویژگی می باشند. نهایتاً، استفاده از دو نوع تجزیه و تحلیل در سطح نرم افزاری و سطح ویژگی حسابرسی منجر به بهبود عملکرد فرآیند حسابرسی داخلی می گردد.
مقدمه
استفاده از تجزیه و تحلیل در حوزه حسابرسی مورد تاکید دست اندرکاران و دانشگاهیان بوده است (اودیمیشن، 2011؛ PWC، 2012؛ وانگ و کاتبرتسون، 2014؛ کائو و همکاران، 2015). تجزیه و تحلیل حسابرسی بر طبق تعریف، علم کشف و تجزیه و تحلیل الگوها، شناسایی ناهنجاری ها و استخراج اطلاعات مفید دیگر در داده های زیربنایی و یا مربوط به موضوع حسابرسی از طریق تجزیه و تحلیل، مدلسازی، و تجسم به منظور برنامه ریزی و یا اجرای حسابرسی می باشد (AICPA، 2015). فروشندگان نرم افزار حسابرسی، ابزارهای تجزیه و تحلیل بسیاری را به منظور بهبود کیفیت حسابرسی و افزایش اطمینان توسعه داده اند. هم چنین برخی از بسته های نرم افزاری تجزیه و تحلیل داده های کلی نیز در فرآیند حسابرسی به کار گرفتــــه می شوند. کاربرد تجزیه و تحلیل حسابرسی نه تنها با کاهش هزینه ها باعث افزایش کارآیی عملیاتی می گردد (KPMG، 2012)، بلکه به شناسایی سریع ناهنجاری ها و تقلب های بالقوه و در نتیجه ارائه سطح بالاتری از اطمینان نیز کمک می کند (EY، 2014). تجزیه و تحلیل حسابرسی هم برای هر حسابرسان داخلی و هم حسابرسان خارجی مزایایی را در پی دارند. با این حال، فرصت های منحصر به فردی را نیز برای حسابرسان داخلی جهت ارزیابی ریسک های بالقوه، شناسایی ناکارآمدی عملیاتی، و ارائه نکات لازمه فراهم می آورند (PWC، 2012؛ اشنایدر و همکاران، 2015). در وهله نخست، حسابرسان داخلی به انجام وظایف بسیار گسترده تری نسبت به حسابرسان خارجی می پردازند از جمله: تحقیقات درباره مسائل مالی و عملیاتی، تقلب در ارزیابی ریسک، و غیره (اراج، 2015؛ کارسلو و همکاران، 2017). بنابراین، حسابرسان داخلی باید نیاز بیشتری به کاربرد تجزیه و تحلیل حسابرسی به منظور انجام وظایف خود به شیوه ای کارآمد و موثر داشته باشند. در وهله دوم، حسابرسان داخلی معمولاً دسترسی بیشتری به داده های حسابداری کسب و کار دارند که با آن تجزیه و تحلیل حسابرسی را می توان برای تشخیص سریع ناهنجاری و تقلب به کار گرفت. نهایتاً، اگر چه مقررات موجود برای حسابرسان خارجی نه مشوق و نه بازدارنده کاربرد تجزیه و تحلیل می باشند لکن حسابرسان خارجی احتمالاً بر روندهایی تمرکز می نمایند که صراحتاً مستلزم برآوردن الزامات قانونی هستند. در مقابل، مقررات مخصوص حسابرسان داخلی سختگیری کمتری نسبت به مقررات مخصوص حسابرسان خارجی دارند که منجر به انعطاف پذیری بیشتری در کاوش پیرامون ابزارهای متعدد تجزیه و تحلیل حسابرسی می گردند. شگفت آور نیست که تجزیه و تحلیل به یک قابلیت اصلی حسابرسان داخلی تبدیل گردد (دلویت، 2016) و بسیاری از محققان تلاش بسیاری در مصروف تلفیق تجزیه و تحلیل در حسابرسی داخلی نموده اند. به عنوان مثال، تیپرانگسری و واسارهلای (2011) مدل تحلیلی را برای شناسایی نقاط پرت از مطالبات بیمه عمر گروهی توسعه دادند. کیم و واسارهلای (2012) از تجزیه و تحلیل برای شناسایی تقلب های بالقوه در فرآیند پرداخت حواله تلگرافی [انتقال از طریق سیم] بهره بردند. جانز و همکاران (2014) نحوه استفاده حسابرسان داخلی را از فرآیند استخراج سیاهه های رویداد را به عنوان نوع جدیدی از روند تحلیلی در شناسایی کنترل های کمبود نشان دادند. اگر چه حسابرسان داخلی از آگاهی فزاینده ای درباره اهمیت و ارزش تجزیه و تحلیل حسابرسی برخوردارند (KPMG، 2015) لیکن نظرسنجی ها نشان می دهند که تجزیه و تحلیل حسابرسی توسط اکثر شرکت ها چندان به کار گرفته نمی شوند (AuditNet، 2012؛ EY، 2014؛ KPMG، 2015).