ترجمه مقاله نقش ضروری ارتباطات 6G با چشم انداز صنعت 4.0
- مبلغ: ۸۶,۰۰۰ تومان
ترجمه مقاله پایداری توسعه شهری، تعدیل ساختار صنعتی و کارایی کاربری زمین
- مبلغ: ۹۱,۰۰۰ تومان
و برای خرید ترجمه کامل مقاله با فرمت ورد از دکمه های زیر استفاده نمایید.
Social media engagement has been inconsistently linked to depression and it is important to determine whether specific motivations for engagement are linked to depression and what the mechanisms may be. This study investigated five factors of mindfulness as potential mediators between behavioral, affective, and cognitive social media engagement and depression. Participants (between 17 and 24 years old) at a university or found through social media (Reddit, Facebook, and Instagram; N = 371) were given the Five Factor Mindfulness Questionnaire (FFMQ), the Social Media Engagement Scale for Adolescents (SMES-A), and the Patient Health Questionnaire (PHQ-8), which measured depression. The awareness facet of mindfulness significantly mediated the relationship between all three social media engagement subscales (behavioral, affective, and cognitive) and depression. Additionally, there was a significant mediation between the affective engagement subscale and depression by the nonjudge, nonreact, and describe facets of mindfulness. Our results suggest that mindfulness is an important mechanism of the relationship between social media engagement and depression. The implementation of mindfulness-based interventions (MBIs) may be useful to help teach how to engage in social media mindfully and positively.
There is widespread public concern that social media use is linked to negative psychological effects, particularly depression (Twenge, Joiner, Rogers, & Martin, 2017). However, the research presents a more complex picture. Some correlational research has directly linked social media use and depression, including research that has examined these patterns over time (Lin et al., 2016; Twenge et al., 2017). Furthermore, another study found that reduced social media use decreased depression, indicating a potential causal connection (Hunt, Marx, Lipson, & Young, 2018). However, a meta-analysis by Seabrook, Kern, and Rickard (2016) revealed mixed results on the association between social media use and depression. They found that the relationship between problematic social media use and depression varied and depended on the quality of social media interactions. Another recent study showed no relationship between screen time and adolescent well-being (Orben & Przybylski, 2019). Furthermore, Davila et al. (2012) found that the quality of social media interactions was associated with depression, rather than simply quantity of social media use. Therefore, how people spend their time on social media, their motivation and type of engagement, and their mindset while engaging with it may be more important than use alone. These are particularly important issues to examine today because social media use has increased dramatically during the past year due to the coronavirus pandemic (Singh, Dixit, & Joshi, 2020; Singh, Singh, Mahato, & Hambour, 2020).
مشغولیت به رسانه های اجتماعی بطور ناسازگاری با افسردگی پیوند خورده است و بررسی وجود ارتباط بین محرکهای خاص مشغولیت با افسردگی، و چیستی مکانیسمهای احتمالی مورد اهمیت قرار دارد. این پژوهش پنج عامل ذهن آگاهی را بعنوان میانجی های بالقوه بین مشغولیت رفتاری، عاطفی و شناختی در رسانه های اجتماعی و افسردگی بررسی نمود. به شرکت کنندگان (بین 17 تا 24 ساله) که یا در دانشگاه و یا بوسیله رسانه های اجتماعی (ردیت، فیس بوک و اینستاگرام؛ 371 N=) یافت شدند، پرسشنامه پنج عاملی ذهن آگاهی (FFMQ)، مقیاس مشغولیت در رسانه های اجتماعی برای جوانان (SMES-A) و پرسشنامه سلامت بیمار (PHQ-8) که جهت اندازه گیری افسردگیست، داده شد. وجه آگاهی در ذهن آگاهی بطور معناداری رابطه میان هر سه مؤلفه مشغولیت به رسانه های اجتماعی (رفتاری، عاطفی و شناختی) را با افسردگی میانجیگری نمود. بعلاوه، وجوه عدم قضاوت، عدم واکنش و توصیف ذهن آگاهی، بطور معناداری مؤلفه مشغولیت عاطفی و افسردگی را میانجیگری کردند. نتایج ما نشان میدهند که ذهن آگاهی یک مکانیسم مهم در ارتباط بین مشغولیت در رسانه های اجتماعی و افسردگی است. بکارگیری درمانهای مبتنی بر ذهن آگاهی (MBIs) میتواند در کمک به آموزش چگونگی مشغولیت آگاهانه و مثبت در رسانه های اجتماعی سودمند باشد.
نگرانی عمومی و عمده ای مبنی بر پیوند بین استفاده از رسانه های اجتماعی و اثرات روانشناختی منفی، بویژه افسردگی، وجود دارد (Twenge، Joiner، Rojers و Martin، 2017). اگرچه، پژوهشها تصویر پیچیده تری را نشان میدهند. برخی مطالعات همبستگی، مستقیما استفاده از رسانه های اجتماعی را به افسردگی پیوند داده اند، که شامل مطالعاتی میشوند که این الگوها را طی زمان آزموده اند (Lin و همکاران، 2016؛ Twenge و همکاران، 2017). بعلاوه، پژوهش دیگری چنین دریافت که کاهش استفاده از رسانه های اجتماعی، افسردگی را کاهش داد، که نشان دهنده یک ارتباط علت و معلولی بالقوه است (Hunt، Marx، Lipson و Young، 2018). هرچند، یک متاآنالیز که توسط Seabrook، Kern، و Richard (2016) انجام شد، نشانگر نتایج درهمی در ارتباط بین استفاده از رسانه های اجتماعی و افسردگی بود. آنان دیافتند که رابطه بین استفاده مشکل ساز از رسانه های اجتماعی و افسردگی متنوع بوده و به کیفیت تعاملهای رسانه های اجتماعی بستگی داشت. یک مطالعه دیگر که اخیرا صورت گرفته نیز هیچ رابطه ای را بین زمان استفاده از رسانه های دیجیتال و سلامتی جوانان نشان نداد (Orben و Przybylski، 2019). بعلاوه، Davila و همکاران (2012) دریافتند که بجای صرفا مقدار استفاده از رسانه های اجتماعی، کیفیت تعاملهای رسانه های اجتماعی با افسردگی مرتبط بود. بنابراین، چگونگی سپری کردن زمان در رسانه های اجتماعی، انگیزه و محرک افراد و نوع مشغولیت آنان، و ذهنیت آنان هنگام مشغول شدن با آن میتواند از استفاده کردن به تنهایی، مهمتر باشد. اینها مسائل مشخصا مهمی هستند که امروزه باید آزموده شوند چراکه استفاده از رسانه های اجتماعی بعلت پاندمی ویروس کرونا بطور چشمگیری طی سال گذشته افزایش یافته است (Singh، Dixit و Joshi، 2020؛ Singh، Singh، Mahato و Hambour، 2020).