ترجمه مقاله نقش ضروری ارتباطات 6G با چشم انداز صنعت 4.0
- مبلغ: ۸۶,۰۰۰ تومان
ترجمه مقاله پایداری توسعه شهری، تعدیل ساختار صنعتی و کارایی کاربری زمین
- مبلغ: ۹۱,۰۰۰ تومان
Abstract
Purpose The current paper aims to evaluate the impact of investment in Intangible Assets on the corporate performance of Indian companies for a period of twelve years from 2001-2012.
Design/Methodology Intangible assets have been measured using the ‘Intangible Assets Monitor’ method developed by Sveiby (1997). Findings The results of Panel Data Regression model reveal that Intangible Assets affect performance of companies positively after controlling for firm size, age, leverage, physical capital intensity, market share, risk, industries and year dummy.
Originality/Value Specifically considering India, the research related to the association between Intangible Assets and performance is undersized. Thus, the present study would contribute to the existing literature comprehensively.
Practical implications The study is of immense importance to the corporate managers in improving managerial insight into the significance of investment in Intangible Assets. The results direct Indian managers to understand and realize the importance of Intangible Assets and keenly invest in R&D, technology, software, advertising, CRM and human resources to further augment their performance.
1. INTRODUCTION
There is multiplicity as well as ambiguity in the identification of Intangible Assets. Grojer and Johanson (1999) and Guthrie & Petty (2000) termed these as "Soft" assets and "Weightless Wealth". Fincham and Roslender (2003) and Lev (2001) called these as “Intellectual capital” and “Knowledge assets”. Andersen (1992) describes intangible assets as non-physical in nature, capable of producing future economic net benefits. Edvinsson & Malone (1997) calls these as “hidden capabilities” of an organization. Brooking (1997) describes them as the “combination of market based intangible assets, intellectual property, human-centered and infrastructure that enables the company to function”. Strassmann (1999) defines intangible assets as the difference between the market value of a company and the book value of its tangible assets.
4. Conclusion
The present study evaluates the impact of Intangible Assets on the performance of Indian companies. The results report a positive and significant relation between Intangible Assets and performance. Resultantly the study is of immense importance to the corporate managers in improving managerial insights into the significance of investment in Intangible Assets. The results direct Indian managers to understand and realize the importance of Intangible Assets and keenly invest in R&D, technology, software, advertising, CRM and human resources to further augment their performance. Gone are the days when investment in fixed assets carried supreme importance. Rather the unobserved and unscathed assets bear equal relevance and significance. Also such investment would be more fruitful to large sized companies, older in age and with high physical capital intensity. Investment in Intangible Assets should be a part of strategic intent of managers. In order to be distinct and inimitable they should encourage investment in Intangible Assets. Such investment would definitely strengthen their internal resources and capabilities and become a source of sustained competitive advantage.
هدف: هدف مقاله حاضر، ارزیابی تأثیر سرمایه گذاری در داراییهای نامشهود بر عملکرد شرکتهای هندی در یک دوره 12 ساله از سال 2001 الی 2012 است.
طراحی/ روش تحقیق: داراییهای نامشهود با استفاده از روش "نمایشگر داراییهای مشهود" که توسط Sveiby (1997) توسعه یافته، مورد ارزیابی قرار گرفتهاند.
یافتهها: نتایج مدل رگرسیون دادههای پانلی، حاکی از این است که داراییهای نا مشهود پس از کنترل متغیرهای اندازه و سن شرکت، اهرم، میزان سرمایه مادی، سهم بازار، ریسک، صنایع و متغیر ساختگی سال، بر عملکرد شرکتها تأثیر مثبتی میگذارند.
اصالت/ارزش: خصوصاً در مورد هند، تحقیقات زیادی در مورد ارتباط بین داراییهای نا مشهود و عملکرد، وجود ندارد. بنابراین، مطالعه حاضر کمک زیادی به مقالات موجود میکند.
مفاهیم عملی: این مطالعه از نظر بهبود دیدگاه مدیریتی نسبت به اهمیت سرمایه گذاری در داراییهای نامشهود، اهمیت زیادی برای مدیران شرکت دارد. نتایج حاصل شده، توجه مدیران هندی را به درک اهمیت داراییهای نامشهود و اهمیت آنها در R&D ، فن آوری، نرم افزار، تبلیغات، CRM و منابع انسانی معطوف میدارد تا بتوانند عملکرد خود را بهبود بخشند.
1. مقدمه
در شناخت داراییهای نامشهود، چندگانگی و همچنین ابهاماتی وجود دارد. Grojer و Johanson (1999) و Guthrie & Petty (2000) این داراییها را داراییهای "نرم" و "بی وزن" نامیدهاند. Fincham و Roslender (2003) و Lev (2001) آنها را به عنوان" سرمایه فکری" و"داراییهای دانش" میدانند. Andersen (1992) داراییهای نامشهود را فاقد ماهیت فیزیکی میدانند که میتوانند مزایای خالص اقتصادی را در آینده تولید کنند. Edvinsson & Malone (1997) آنها را "داراییهای پنهان" یک سازمان میدانند. Brooking (1997) آنها را به عنوان "ترکیبی از داراییهای نامشهود مبتنی بر بازار، مالکیت معنوی، انسان گرا و زیرساختی میداند که شرکت را قادر به فعالیت میکند". Strassmann (1999) داراییهای نامشهود را به عنوان اختلاف بین ارزش بازاری یک شرکت و ارزش دفتری داراییهای مشهود آن تعریف میکند.
4. نتیجه گیری
این مطالعه، تأثیر داراییهای نامشهود را بر عملکرد شرکتهای هند مورد ارزیابی قرار میدهد. نتایج آن، یک رابطه مثبت و معنی دار را بین داراییهای نامشهود و عملکرد گزارش میکنند. در نتیجه این مطالعه از اهمیت زیادی برای مدیران شرکتها برخوردار است تا بتوانند بینشهای مدیریتی خود را نسبت به اهمیت سرمایه گذاری در داراییهای نامشهود بهبود ببخشند. نتایج به دست آمده به مدیران کمک میکند تا به اهمیت داراییهای نامشهود پی ببرند و با ذکاوت در R&D، فن آوری، نرم افزار، تبلیغات، CRM و منابع انسانی سرمایه گذاری کنند تا بتوانند عملکرد خود را بهبود ببخشند. روزهایی که سرمایه گذاری در داراییهای ثابت اهمیت زیادی داشت گذشته است. در عوض، داراییهای ناشناخته و راکد اهمیت و اقتضای برابری پیدا کردهاند. همچنین، این سرمایه گذاری برای شرکتهای بزرگ و قدیمیتری که دارای شدت سرمایه مادی بالایی هستند سودآورتر خواهد بود. سرمایه گذاری در داراییهای نامشهود باید بخشی از اهداف استراتژیک مدیران باشد. آنها باید برای متمایز بودن و بی رقیب بودن، سرمایه گذاری در داراییهای نامشهود را افزایش دهند. چنین سرمایه گذاریهایی قطعاً منابع داخلی و توانمندیهای آنها را تقویت کرده و به یک منبع مزیت رقابتی پایدار تبدیل میشود.