ترجمه مقاله نقش ضروری ارتباطات 6G با چشم انداز صنعت 4.0
- مبلغ: ۸۶,۰۰۰ تومان
ترجمه مقاله پایداری توسعه شهری، تعدیل ساختار صنعتی و کارایی کاربری زمین
- مبلغ: ۹۱,۰۰۰ تومان
1. مقدمه
2. پیشینه تحقیق مرتبط
3. فرضیه
4. طراحی تحقیق
اندازهگیری ریسک تحریفات پیش از حسابرسی
اندازه گیری تلاش حسابرسی و تلاش حسابرسی غیرمعمول
مدلسازی ارتباط بین تلاشهای حسابرسی و تجدیدارائهها
5. انتخاب نمونه و نتایج
انتخاب نمونه
نتایج برآوردی برای ریسک تحریفات پیش از حسابرسی و مدلهای حقالزحمه حسابرسی غیرعادی
ارتباط بین تحریفات گزارش سالانه و حقالزحمه حسابرسی: تستهایی از H1 و H2
تست حساسیت توانایی حسابرسها برای تشخیص تحریفات
6. خلاصه و نتیجهگیری
We identify two research design issues that explain the inconsistency between the theoretically predicted negative relation between audit effort and misstatements (measured using restatements) and empirical findings. First, auditor risk adjustment behavior induces an upward bias in the association between audit effort and restatements. Second, the theoretical prediction applies only to audited financial reports (i.e., annual reports) and not to unaudited reports (i.e., interim quarterly reports). Comingling restatements of audited with unaudited reports introduces an additional upward bias in the association between audit effort and restatements. After correcting for these two sources of bias, we find a robust negative association between audit effort and annual report restatements.
I. INTRODUCTION
This study examines whether the likelihood of misstatements in financial reports decreases as audit effort increases. Theory predicts that higher audit effort increases the likelihood of detected errors and reduces the likelihood of undetected errors (Shibano 1990; Matsumura and Tucker 1992; Dye 1993; Hillegeist 1999), implying a negative relation between current-year audit effort and subsequent restatement of current-year financial reports. Despite its importance for audit research, few empirical studies have explicitly tested this theoretical prediction. The most relevant among those studies is Hribar et al. (2010), but they find a positive association between current-year audit effort, measured by audit fees, and the probability of restatements. We posit that two reasons for this inconsistency between the theoretical prediction and empirical findings are (1) the empirical tests’ failure to control for auditor risk adjustment, and (2) the empirical tests’ failure to separate restatements of audited financial reports from restatements of unaudited reports, both of which positively bias the estimated relation between audit effort and subsequent restatements. We provide empirical evidence consistent with these explanations.
VI. SUMMARY AND CONCLUSIONS
In this study, we reconcile the discrepancy between the theoretical prediction and empirical evidence on the association between audit effort and subsequent restatements. We document that auditor risk adjustment and the positive relation between audit effort and quarterly restatements induce two upward biases that obscure the predicted negative association between audit effort and annual restatements. We show that after appropriately controlling for these two biases, audit effort has a robust negative association with annual restatements.
Restatement is arguably one of the most objective indicators of audit quality. However, due to the two sources of bias discussed in this paper, prior research has not been successful at documenting the value of the audit in preventing restatements. We propose ways to overcome this hurdle. Future studies could explore other factors affecting the magnitude of the negative association between audit effort and restatements. We believe research in this direction will further our understanding of audit quality and provide valuable information to investors, auditors, and regulators.
ما دو مسئله طرح پژوهشی را شناسایی میکنیم که ناسازگاری بین رابطه منفی پیشبینی شده نظری بین تلاشهای حسابرسی و تحریفات (که با استفاده از تجدیدارائهها اندازهگیری شده است) و یافتههای تجربی را توضیح میدهد. نخست، رفتار تعدیلی ریسک حسابرس که سبب سوگیری صعودی در ارتباط بین تلاش حسابرسی و تجدیدارائهها خواهد شد. دوم، پیشبینی نظری تنها بر گزارشهای مالی حسابرسیشده اعمال میشود (برای مثال گزارشهای سالانه) و بر روی گزارشهای حسابرسینشده (به عنوان مثال گزارشهای فصلی موقت) اعمال نمیشود. ترکیب تجدیدارائههای حسابرسیشده با گزارشهای حسابرسینشده یک سوگیری صعودی در ارتباط بین تلاش حسابرسی و تجدیدارائهها ایجاد میکند. پس از اصلاح این دو منبع سوگیری، ما یک ارتباط منفی قوی بین تلاش حسابرسی و تجدیدارائههای گزارش سالانه پیدا میکنیم.
1. مقدمه
این مطالعه به بررسی اینکه آیا با افزایش تلاش حسابرسی احتمال تحریفات در گزارشهای مالی کاهش مییابد یا خیر پرداخته است. نظریه پیشبینی میکند که تلاشهای حسابرسی بیشتر باعث افزایش احتمال خطاهای شناسایی شده میشود و احتمال خطاهای شناختهنشده را کاهش میدهد (شیبانو1990، ماتسومارا و توکر 1992، دای 1993، هیلگیست 1999) و این یک رابطه منفی بین تلاشهای حسابرسی سال جاری و تجدیدارائه در گزارشهای مالی سال جاری است. با وجود اهمیت آن برای تحقیقات حسابرسی، تعداد کمی از مطالعات تجربی به طور صریح این پیشبینی نظری را مورد بررسی قرار دادند. بیشترین ارتباط بین این مطالعات کار هریبر و همکاران در سال 2010 است، اما آنها ارتباطی مثبت بین تلاشهای حسابرسی سال جاری که با اندازهگیری حقالزحمه حسابرسی بدست آمده است و احتمال تجدیدارائهها را یافتهاند. ما معتقدیم که دو دلیل برای این عدم تطابق بین پیشبینی نظری و یافتههای تجربی وجود دارد که عبارت است از: 1) تستهای تجربی موفق به کنترل برای تعدیل ریسک حسابرسی نشدهاند و 2) تستهای تجربی موفق به جداسازی تجدیدارائههای گزارشهای مالی حسابرسیشده از تجدیدارائههای گزارشهای حسابرسینشده، نشدند، که هر دوی آنها دارای سوگیری مثبت نسبت به برآورد رابطه بین تلاشهای حسابرسی و تجدیدارائههای بعدی هستند. ما شواهد تجربی مطابق با این توضیحات را ارائه خواهیم داد.
6. خلاصه و نتیجهگیری
در این مقاله ما اختلاف بین پیشبینی نظری و شواهدی تجربی در ارتباط بین تلاشهای حسابرسی و تجدیدارائههای متعاقب را اصلاح دادیم. ما به شکل مستند نشان دادیم که تعدیل ریسک حسابرسی و رابط مثبت بین تلاش حسابرسی و تجدیدارائههای فصلی سبب ایجاد دو سوگیری صعودی شده است که سبب محوشدن ارتباط منفی پیشبینی شده بین تلاش حسابرسی و تجدیدارائههای سالانه میشود. ما نشان دادیم که پس از کنترل مناسب این دو سوگیری، تلاش حسایرسی دارای یک رابطه منفی قوی با تجدیدارائه سالانه است.
تجدیدارائه مسلما یکی از آشکارترین شاخصهای کیفیت حسابرسی است. با این حال، به دلیل دو منبع سوگیری که در این مقاله کشف شده است، تحقیقات پیشین موفق به مستندسازی ارزش حسابرسی در پیشگیری از تجدیدارائه نبودند. ما راههایی برای غلبه بر این مانع را پیشنهاد دادیم. تحقیقات آتی میتواند به سایر عوامل موثر بر میزان ارتباط منفی بین تلاشهای حسابرسی و تجدید ارائهها بپردازد. ما بر این باوریم که این راستای تحقیقاتی میتواند سبب بهبود درک ما از کیفیت حسابرسی شود و اطلاعات ارزشمندی را برای سرمایهگذاران، حسابرسها و تنظیمکنندهها ارائه کند.