چکیده
هدف مطالعه: بی خوابی، افسردگی، و اضطراب نرخ بالایی از همبودی (اختلالات همزمان) و اختلال عملکردی را به خود اختصاص میدهند. اثر متقابل علائم فراتشخیصی در این همبودی میتواند نقش داشته باشد. این تحلیل شبکه ای با بررسی چندین حوزه در افراد مبتلا به اختلال بی خوابی، احتمال اثرات متقابل بی خوابی، افسردگی و اضطراب بر یکدیگر و تاثیر مستقل آن ها در این اختلال را مورد ارزیابی و بررسی قرار می دهد.
مواد و روش ها: در ابتدا داده های روان شناختی حاصل از یک کارآزمایی شاهددار تصادفی تجزیه و تحلیل شد (N= 1711). شبکه ای از همبستگی جزئی منظم از علائم اختلال (بیماری) بررسی شد. مرکزیت (ارتباط علائم بیماری)، ساختار جمعی (خوشه بندی علائم)، و ارتباط میان جوامع (پل زدن) مورد ارزیابی قرار گرفت. تکرار پذیری مدل شبکه از طریق تحلیل نمونه های جدا نگه داشته شده (کنار گذاشته شده) ارزیابی شد. به منظور تعیین اهمیت نسبی هر یک از علائم اختلالات روانی در پیش بینی عملکرد (به عنوان مثال، سلامت روانی، عملکرد روانی- اجتماعی، اختلال در سلامت جسمی)، مقادیر شیپلی برای هر یک به صورت جداگانه تخمین زده شد.
یافته ها: بیشترین گره ها (نقاط اتصال) مربوط به نگرانی های غیر قابل کنترل، بهم خوردن آرامش، حالت افسردگی/ نا امیدی بودند. پنج اجتماع با مشکل بهم خوردن آرامش مورد شناسایی قرار رفتند که در حکم پل ارتباطی بین گروه ها در نظر گرفته شدند (نشان دهنده وجود رابطه آماری احتمالی میان جوامع مشخص شده). نمونه جدا نگه داشته شده، برازش خوبی را نشان داد. سطح انرژی پایین و علایم و نشانه های اثرگذار در افسردگی (احساس گناه/ شکست؛ احساس افسردگی/ ناامیدی؛ فقدان احساس لذت و نشاط) از جمله عوامل پیش بینی کننده اصلی در تحلیل اهمیت نسبی موارد مختلف اختلالات به شمار می روند.
نتیجه گیری: در زمینه بی خوابی، این احتمال وجود دارد که مشکل تنش زدایی (آرام سازی/ کسب آرامش) از اهمیت بالینی و فراتشخیصی برخوردار باشد. از این منظر که چگونه علائم اختلالات با عملکرد مرتبط هستند، واضح بود که علاوه بر اینکه سطح انرژی پایین و احساس گناه/ شکست از جمله عوامل پیش بینی کننده مهم هستند، طیف وسیعی از نشانه ها (علائم بیماری یا اختلال) نیز وجود دارند که با اختلالات عملکردی مرتبط هستند. توجه به هر دو مورد، یعنی علائم اختلالات و اختلالات عملکردی، در همه موارد می تواند در تعیین اهداف درمانی مفید واقع شوند.
2- روش ها
این مطالعه در واقع تجزیه و تحلیلی ثانویه با استفاده از داده های اولیه حاصل از یک کارآزمایی شاهددار تصادفی شده است که در آن به مقایسه ی استفاده از رفتار درمانی شناختی دیجیتال (CBT) و آموزش بهداشت خواب در بیماران مبتلا به بی خوابی پرداخته و آن را مورد ارزیابی قرار داده است. (شماره ثبت کارآزمایی: ISRCTN 60530898، تائیدیه کد اخلاقی: MS-IDREC-C2-2015-024) [44]. قبل از دریافت هر گونه درمانی، داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. سوالات پژوهش و طرح تحلیلی در Open Science Framework ثبت شد (OSF; https://osf.io/p9t3y/).
1-2- جامعه آماری (نمونه)
جامعه آماری اولیه ما از 1711 شرکت کننده ساکن در کشورهای بریتانیا، ایالات متحده و استرالیا بود. شرکت کنندگان واجد شرایط مطالعاتی ما، بزرگسالانی بودند که بر اساس شاخص 8 موردی وضعیت خواب [45]، احتمال ابتلای آنها به بی خوابی مثبت بود، در حالی که از نظر سلامت جسمی و روانی شرایط پایداری داشته و برای بی خوابی خود روان درمانی های تخصصی دریافت نکرده اند. شرکت کنندگانی که به هر دلیلی دارو مصرف می کردند، مشروط بر اینکه از سلامت پایداری برخوردار بودند از مطالعه حذف نشدند. برای آگاهی دقیق تر از معیارهای ورودی به مطالعه که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفت می توانید به مطالعه اسپی و همکارانش [44] مراجعه کنید.