ترجمه مقاله نقش ضروری ارتباطات 6G با چشم انداز صنعت 4.0
- مبلغ: ۸۶,۰۰۰ تومان
ترجمه مقاله پایداری توسعه شهری، تعدیل ساختار صنعتی و کارایی کاربری زمین
- مبلغ: ۹۱,۰۰۰ تومان
مفاهیم مربوط به بکارگیری واحد حرکتی ، مفاهیم مهم یادگیری در کلاسهای فیزیولوژی ورزش و بیومکانیک هستند که معمولا به صورت نظری آموزش داده میشوند. در چند سال اخیر پیشرفتهای زیادی در تجزیه الکترومایوگرافی سطحی رخ دادهاست که یادگیری مطالب نظری را به روش تجربی امکان پذیر میسازد. در این مقاله آموزشی ، ما تجزیه جنبههای روششناختی الکترومیوگرافی سطحی و مثالهایی برای آموزش مفاهیم بکارگیری واحدهای حرکتی در درسهای عملی فیزیولوژی ورزش و بیومکانیک را شرح دادهایم. این کار با هدف تسهیل فیزیولوژی و بیومکانیک دانشگاهی برای معرفی این تکنیک در کلاسهای عملی انجام شدهاست.
2 تاکید بکارگیری واحد حرکتی و ارزیابی آن
از این مفهوم که تولید حرکت با یک سیگنال عصبی منتقلشده از طریق پتانسیلهای عمل محوری به یک یا چند واحد حرکتی آغاز میشود [۶، ۷] تعاریف و محتوای نظری مختلف باید در طول کلاسهای فیزیولوژیکی و بیومکانیکی ارائه شود. یک نورون حرکتی به نورون در سیستم عصبی مرکزی اشاره میکند که آکسون خود را به ماهیچه یا غده گسترش میدهد و یک واحد حرکتی تعداد فیبرهای ماهیچهای است که توسط همان نورونهای حرکتی عصب دار میشوند. تعداد واحدهای حرکتی فعال شده و نرخ اخراج متناظر آنها نیروی عضله تولید شده و تعامل آن با محیط را تعیین میکند و اطلاعاتی در مورد کنترل فردی سیستم عصبی - عضلانی فراهم میکند [۶، ۹، ۱۰]. از سال ۱۹۵۷، هنگامی که آزمایشها با گربههای بیهوش انجام شد [۱۱] عموما پذیرفته شدهاست که واحدهای حرکتی به ترتیب با افزایش اندازه به کار گرفته میشوند [۹]. با این حال دانش خاص در مورد انواع واحد حرکتی و نرخهای اخراج مربوطه در طول دهههای اخیر ، تا حدی به دلیل محدودیتهای روششناختی ، دستخوش تغییرات زیادی شدهاست. تا دهه ۱۹۹۰ ، نظریه فرآیند سلسله مراتبی تحلیلی به طور معمول پذیرفته شد که بیان میکند که نورونهای حرکتی کوچکتر نرخهای اخراج کمتری تولید میکنند ، با یک آستانه پایینتر و نیروی دامنه بزرگتر و کوچکتر نسبت به نورونهای بزرگتر بکارگرفته میشوند[۹].
با این حال مطالعات خلفی از نظریه طرح Onion - Skin پشتیبانی میکنند که در آن واحدهای حرکتی که برای اولین بار به کار گرفته شدهاند ، نرخ اخراج بالاتری نسبت به واحدهای حرکتی که بعدا به کار گرفته شدهاند ، دارند [۹، ۱۲]. بنابراین واحدهای حرکتی با آستانه پایینتر قادر به حفظ تولید نیرو برای دورههای زمانی نسبتا طولانیتر (با نرخ اخراج بالاتر) هستند در حالی که واحدهای حرکتی با آستانه بالاتر و تولید نیروی بالاتر در سطوح نیروی پایین فعال نمیشوند و برای کمک به سطوح نیروی بالا ، علیرغم سطوح نرخ اخراج پایین ، در دسترس میمانند [۹].