ترجمه مقاله نظریه سازمانی: از جامعه شناسی کلاسیک تا دهه 1970 - نشریه وایلی

ترجمه مقاله نظریه سازمانی: از جامعه شناسی کلاسیک تا دهه 1970 - نشریه وایلی
قیمت خرید این محصول
۳۸,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله انگلیسی
عنوان فارسی
نظریه سازمانی: از جامعه شناسی کلاسیک تا دهه 1970
عنوان انگلیسی
Organizational theory: From classical sociology to the 1970s
صفحات مقاله فارسی
24
صفحات مقاله انگلیسی
14
سال انتشار
2018
رفرنس
دارای رفرنس در داخل متن و انتهای مقاله
نشریه
وایلی - Wiley
فرمت مقاله انگلیسی
pdf و ورد تایپ شده با قابلیت ویرایش
فرمت ترجمه مقاله
pdf و ورد تایپ شده با قابلیت ویرایش
فونت ترجمه مقاله
بی نازنین
سایز ترجمه مقاله
14
نوع مقاله
ISI
نوع نگارش
مقالات پژوهشی (تحقیقاتی)
نوع ارائه مقاله
ژورنال
پایگاه
اسکوپوس
ایمپکت فاکتور(IF) مجله
2.744 در سال 2022
شاخص H_index مجله
47 در سال 2023
شاخص SJR مجله
1.055 در سال 2022
شناسه ISSN مجله
1751-9020
شاخص Q یا Quartile (چارک)
Q1 در سال 2022
کد محصول
12581
وضعیت ترجمه عناوین تصاویر و جداول
ترجمه نشده است ☓
وضعیت ترجمه متون داخل تصاویر و جداول
ترجمه نشده است ☓
وضعیت ترجمه منابع داخل متن
ترجمه و درج شده است ✓
وضعیت فرمولها و محاسبات در فایل ترجمه
ندارد ☓
ضمیمه
ندارد ☓
بیس
نیست ☓
مدل مفهومی
ندارد ☓
پرسشنامه
ندارد ☓
متغیر
ندارد ☓
فرضیه
ندارد ☓
رفرنس در ترجمه
در داخل متن و انتهای مقاله درج شده است
رشته و گرایش های مرتبط با این مقاله
علوم اجتماعی - مدیریت - جامعه شناسی - مدیریت استراتژیک - مدیریت سازمان های دولتی - مدیریت دولتی - طراحی سازمان های دولتی
مجله
Sociology Compass
doi یا شناسه دیجیتال
https://doi.org/10.1111/soc4.12627
۰.۰ (بدون امتیاز)
امتیاز دهید
فهرست مطالب
چکیده
1. مقدمه
2. دیدگاه جامعه‌شناسان کلاسیک در مورد سازمان‌ها
3. نظریات سازمانی دیگر
4. نتیجه‌گیری
منابع
تصاویر فایل ورد ترجمه مقاله (جهت بزرگنمایی روی عکس کلیک نمایید)
   
نمونه چکیده ترجمه متن فارسی
چکیده
سازمان‌ها به عنوان ستون اصلی جوامع امروزی هستند. بنابراین نباید تعجب کنیم که سازمان‌ها همیشه در نقطه ثقل پژوهش‌های جامعه‌شناسی قرار دارند، که آغازگر این پژوهش‌ها افرادی چون مارکس و وِبر  بودند. اگرچه دورکیم  صریحا به تجزیه و تحلیل سازمان‌ها نپرداخت، اما پژوهش‌های او اشاره واضحی به بررسی سازمان‌ها دارد. ما به بررسی دیدگاه‌ این سه جامعه‌شناس بنیان‌گذار پرداخته و به بحث در مورد ایده‌های مربوط به سازمان‌ها هم از نظر مدیریت و هم از نظر جامعه‌شناسی که توسط محققان دیگر مطرح می‌شود، از سال 1910 تا اواسط 1970، می‌پردازیم. چارچوب‌های نظری مارکس، وِبر، و دورکیم به عنوان ابزاری برای درک تحول به سمت مدرنیته و تجدد است. مارکس و وِبر سازمان‌ها را به ترتیب به عنوان مکانی برای کشمکش‌های طبقاتی و توجیه عقلانی می‌دانند، درحالیکه دورکیم تمرکزش را روی وابستگی اجتماعی و احساسات جمعی قرار می‌دهد، که هر دو مورد به پشتیبانی از سازمان‌ها می‌پردازد. نظریه‌پردازان بعدی، بیشتر تمرکز خود را روی سطح میانی و سطح خرد فرایندهای قرار می‌دهند که درون و بین سازمان‌ها رخ می‌دهد. این نظریه‌پردازان، تاکیدشان روی موارد زیر است: موضوعات عملی بهینه‌سازی اثربخشی سازمان و بهره‌وری نیروی کار (نظریات مدیریت علمی و روابط انسانی)، فرایند وابستگی و سلسله‌مراتب (سیمل) ، محدودیت‌ها در ارتباط با تصمیم‌گیری عقلانی، (مکتب کارنگی) ، و شرایط سازمانی که فرایندها و نتایج سازمانی را شکل می‌دهد (نظریه اقتضایی). این مقاله به شرح سه جنبه (آمترب، رابطه‌ای، و فرهنگی) می‌پردازد که روی پژوهش‌های جامعه‌شناختی سازمان‌ها از اواسط 1970، تاثیرگذار بوده است.

 

2. دیدگاه جامعه‌شناسان کلاسیک در مورد سازمان‌ها
2.1 کارل مارکس
مارکس نظریه سازمانی را به شکل کنونی ان مطرح نکرد، بلکه تفکرات او در مورد اوج کاپیتالسم صنعتی، در ارتباط با بسیاری از پژوهش‌های سازمانی است. مارکس (1867/1992) بر این اعتقاد بود که تقسیمات بنیادی در جامعه بر مبنای طبقه است، و اینکه طبقات پایین‌تر (طبقه کارگر)، دارای کشمکش‌های دائمی با طبقات متوسط و بالاتر (سوداگر، سرمایه‌دار، صاحبان ملک) هستند. او همچنین به این بحث پرداخته است که نتایج کاپیتالیسم- یعنی تقسیمات صنعتی نیروی کار- افراد را از تولیدات بخش نیروی کار و همچنین از خودشان و دوستانشان بیگانه و منحرف می‌سازد. مارکس در کشور انگلستان به عنوان اولین کشور صنعتی زندگی می‌کرد، و چون اولین کتاب مشهورش را نوشت، به عنوان بنیان‌گذار ظهور کاپیتالیسم صنعتی شناخته می‌شود.

 

مارکس، توسعه کاپیتالیسم را در نتیجه فناوری (یعنی تغییرات در سیستم‌های تولید، به‌ویژه تغییر از تولید خانه‌محور به کارخانه‌محور) و اقتصاد (یعنی کشمکش‌های طبقاتی و رقابت در میان سرمایه‌داران برای کسب سود)، می‌داند. در واقع، او اقتصاد را مبنای اصلی می‌داند، و به این مبحث می‌پردازد که نوآوری فناوری در شرکت‌های صنعتی از طریق سیستم‌اقتصادی توسعه می‌یابد و سرمایه‌داران را در این جایگاه قرار می‌دهد که روی کارگران تسلط یابند. این نقل قول را با اعلامیه کمونیستی مقایسه کنید (مارکس و انگل، 1848/1964، صفحه 62-63( .

 

سرمایه‌داران نمی‌توانند بدون تحول دائمی ابزارهای تولید، و همچنین ارتباطات تولید، و به همراه آن کل روابط جامعه بقا داشته باشند. تمام روابط ساکن، و منجمد با ان تعصبات و فکار قابل احترام و سنتی، از بین خواهد رفت و تمام افکار معاصر آن‌ها نیز پیش از شکوفا شدن از بین خواهد رفت

 

بنابراین، کارکس و انگل اعتقاد دارند که کاپیتالیسم نیازمند ایجاد بدون‌وقفه فناوری‌های جدید و فرایندهای کاری هستند، که باعث تغییر ایدئولوژی‌هایی می‌گردد که حاصل روابط تولید و بهره‌برداری باشد. در صورتیکه سرمایداران شخصی، روش جدیدی را برای اقتباس منافع بیشتر از کارگران پیدا نکنند، فشارهای بازار، آن‌ها را از طبقه کاپیتالیست بیرون می‌راند. بنابراین، از نظر مارکس، محیط‌های کاری به عنوان مهمترین محل بهره‌کشی و ازخودبیگانگی است.


بدون دیدگاه