ترجمه مقاله نقش ضروری ارتباطات 6G با چشم انداز صنعت 4.0
- مبلغ: ۸۶,۰۰۰ تومان
ترجمه مقاله پایداری توسعه شهری، تعدیل ساختار صنعتی و کارایی کاربری زمین
- مبلغ: ۹۱,۰۰۰ تومان
این مقاله تئوری و مفهومی است و هدف آن شناسایی مطالعات پیشین است که رابطه میان ابعاد فرهنگی پروژه GLOBE و کارآفرینی را برآورد کردهاند. یکی از مهمترین نظریههای فعلی که سعی بر توضیح رابطه میان فرهنگ و فعالیت کارآفرینی دارند، نظریه اقتصاد نهادگرایی نورث است. از سوی دیگر، GLOBE 9 ابعاد فرهنگی برای شناسایی اقدامات فرهنگی و ارزشهای فرهنگی جامعه مشخص کرده است. از این عوامل فرهنگی، نویسندگان مطالعاتی انجام دادهاند که ابعاد مربوط به فعالیت تجاری را مشخص میکند.
1.1 کارآفرینی: مفهوم و سهم اقتصادی
اگرچه تعریف واحدی از کارآفرینی وجود ندارد که مورد قبول جامعه علمی و پژوهشی باشد (لو و مک میلان ، 1998؛ وان پراگ ، 1999؛ ماهونی و مایکل ، 2004؛ توریک و ونکیرز ، 2004)، توافق کلی وجود دارد که کارآفرینی خلق چیز جدیدی است.
در سال 1730، اقتصاددان فرانسوی ریچارد کنتیلون کارآفرین را فردی تعریف کرد که فرصتها را شناسایی کرده و ریسک میکند (رامبال ، 1989). شومپتر (1934) پیشنهاد میکند که کارآفرین فردی است که تمایل دارد تا از طریق معرفی نوآوری درون سیستم، تعادل بازار را بر هم بزند. برخی از تعریف گستردهتری مانند ایجاد شرکتهای جدید (گارتنر ، 1985)، استفاده میکند، بسیاری از دانشگاهیان بر جستجوی فرصتهای کیرزنر (1979) تمرکز میکنند. هارپر (1996) مشخص میکند که کارآفرینی نیروی محرکه اصلی اقتصاد است و کارآفرینی را به عنوان «{...} جستجوی فعالیت سودمند با هدف شناسایی و حل مشکلات به خصوص در شرایط نامعلوم و پیچیده» تعریف میکند» (هارپر، 1996، ص 3). با گذشت زمان «{...} تعریف کارآفرینی گسترش یافته و شامل طبقهبندی اقتصادی، سبک مدیریتی و/یا نگرش شخصی میشود» (شفیلد 1988، ص 34).
لو (2001) کارآفرینی را به عنوان «{...} فرآیند شناسایی، ارزیابی و فرصت گرفتن» تعریف میکند (انگلن و همکاران 2009). علاوه بر این، جورج و زهرا (2002) کارآفرینی را به عنوان اقدامات و فرآیندهایی تعریف میکنند که توسط آنها جوامع، مناطق، سازمانها یا افراد شناسایی میشوند و فرصتهای تجاری برای تولید ثروت فراهم میکنند. کتز و گرین (2009) کارآفرین را به عنوان «{...} فردی که مالک و آغازگر سازمان است» تعریف میکنند و بر «درآمد و رشد» تمرکز دارند و همانطور که کارلند و همکاران (1984) نشان دادند، گرایش به «رفتار نوآورانه» دارند.
اگرچه هیچ تعریف جهانی پذیرفته شدهای وجود ندارد،توافق کلی وجود دارد که رفتار شرکتی شامل، طرحهای ابتکاری، رهبری و نوآوری، سازمان و سازماندهی مجدد اقتصاد و مکانیسمهای اجتماعی و ریسکپذیری میشود (لردکیپانیدز ، 2002). بنابراین، جوهره کارآفرینی آغاز تغییر از طریق آفرینش یا نوآوری است.