ترجمه مقاله نقش ضروری ارتباطات 6G با چشم انداز صنعت 4.0
- مبلغ: ۸۶,۰۰۰ تومان
ترجمه مقاله پایداری توسعه شهری، تعدیل ساختار صنعتی و کارایی کاربری زمین
- مبلغ: ۹۱,۰۰۰ تومان
This paper suggests the topic of corporate agility as a fruitful area for corporate governance research. Corporate agility, which refers to a firms ability to adapt to changes in its environment, is likely to be a critical, yet understudied, determinant of firm performance and survival. This paper proposes an inverse relation between the centralization of decision-making in firms and agility. It also proposes that certain governance structures often viewed as increasing agency costs, such as insider-controlled boards and dual class stock, may actually increase agility and thereby improve firm performance and the chances of survival. The paper concludes with a discussion of specific ways in which agility might be incorporated into the corporate governance literature.
1. Introduction
The financial economics literature on corporate governance, largely non-existent prior to the 1970s, has grown enormously during the past forty years. There likely are two major reasons for the recent development of this literature. First, major intellectual breakthroughs in the theory of the firm and agency theory during the 1970s (Alchian and Demsetz (1972), Ross (1973, 1974), Jensen and Meckling (1976), Fama (1980)) elevated the importance of corporate governance and provided a framework for testing hypotheses regarding the causes and consequences of alternative governance arrangements. Second, the proliferation of hostile takeovers and corporate control contests during the 1980s, followed by high profile corporate scandals in the 1990s and the 2000s (e.g., Enron, Worldcom) increased the relevance of corporate governance research.
4. Concluding comments
The significant growth in the corporate governance literature during the past 40 years has advanced our knowledge of the causes and consequences of different governance mechanisms, to a large extent, from the perspective that governance is intended to mitigate agency costs. Notwithstanding the advances that have been made, this paper argues that the literature has largely ignored an important consideration, namely, the extent to which different governance structures promote or impede corporate agility, which may be a higher order determinant of long-run performance and survival for many firms than the mitigation of agency costs.
این مقاله موضوع چابکی شرکت را به عنوان یک حوزه مفید برای تحقیقات حاکمیت شرکتی پیشنهاد می کند. چابکی شرکت، که به توانایی شرکت در انطباق با تغییرات محیط اشاره دارد، احتمالا یک عامل تعیین کننده مهم از عملکرد و بقای شرکت است که در عین حال کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است. این مقاله رابطه معکوس بین تمرکز تصمیم گیری در شرکت ها و چابکی را پیشنهاد می کند. همچنین بیان می کند که ساختارهای حکومتی خاص که اغلب به عنوان افزایش هزینه های نمایندگی در نظر گرفته می شوند (مانند هیئت مدیره ای که به صورت داخلی کنترل شده و سهام با کلاس دوگانه)، ممکن است در واقعیت چابکی را افزایش دهند و در نتیجه عملکرد شرکت و شانس بقا را بهبود بخشند. این مقاله با بحث در مورد روش های خاصی به پایان می رسد که بر اساس این روش ها ممکن است چابکی در مطالعات حاکمیت شرکتی گنجانده شود.
1. مقدمه
مطالعات اقتصاد مالی در مورد حاکمیت شرکتی که قبل از دهه ۱۹۷۰ زیاد وجود نداشت، در طول چهل سال گذشته به شدت رشد کرده است. احتمالا دو دلیل عمده برای توسعه اخیر این مطالعات وجود دارد. اول، پیشرفت های فکری عمده در نظریه شرکت و تئوری نمایندگی در طول دهه ۱۹۷۰ (آلچیان و دمتس (1972) ، راس (1973 ، 1974) ، جنسن و مکلینگ (1976) ، فاما (1980))، اهمیت حاکمیت شرکتی را افزایش داده و با توجه به علل و پیامدهای ترتیبات حاکمیت جایگزین، چارچوبی برای آزمون فرضیه ها ارائه شد. دوم، گسترش تصاحب خصمانه و رقابت های کنترل شرکت در طول دهه ۱۹۸۰، پس از رسوایی های بزرگ شرکت های بزرگ در دهه ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ (به عنوان مثال، انرون، وردکام)، اهمیت تحقیقات حاکمیت شرکتی را افزایش داد.
4. نظرات نهایی
رشد قابل توجه در مطالعات حاکمیت شرکتی در طول ۴۰ سال گذشته، دانش ما را از علل و پیامدهای مکانیزم های مختلف حاکمیت ارتقا داده است، تا حد زیادی از این منظر که حاکمیت برای کاهش هزینه های نمایندگی در نظر گرفته شده است. با وجود پیشرفت هایی که صورت گرفته است، این مقاله استدلال می کند که مطالعات مربوط به این موضوع تا حد زیادی یک ملاحظه مهم را نادیده گرفته اند، به عنوان مثال، میزان ارتقا یا ممانعت از چابکی شرکت ها توسط ساختارهای مختلف حاکمیتی که ممکن است عامل تعیین کننده مرتبه بالاتری از عملکرد و بقای بلندمدت بسیاری از شرکت ها نسبت به کاهش هزینه های نمایندگی باشد.