ترجمه مقاله نقش ضروری ارتباطات 6G با چشم انداز صنعت 4.0
- مبلغ: ۸۶,۰۰۰ تومان
ترجمه مقاله پایداری توسعه شهری، تعدیل ساختار صنعتی و کارایی کاربری زمین
- مبلغ: ۹۱,۰۰۰ تومان
This study seeks to establish entrepreneurial marketing (EM) as a key construct that positively influences organizational performance. The authors review the evolution of the domain and conceptualization of EM and synthesize the literature that is emerging from the marketing-entrepreneurship interface on this fertile research stream. They define EM and identify the conditions under which it yields better organizational performance outcomes. The moderating effect of network structure (i.e., size, diversity, and strength), environmental variables (i.e., market turbulence, technological turbulence, competitive intensity, supplier power, and market growth), and firm size is identified through several propositions that stem from the proposed conceptual framework.
1. Introduction
“If entrepreneurship is the soul of a business, marketing is the flesh” (Lam & Harker, 2015, p. 341). Technology and other scientific advances offer new products and solutions to consumers at accelerating rates that further increase market uncertainty. In such fast-changing, complex, disordered and paradoxically disoriented environments, with evershrinking product and business lifecycles, anticipated profits from current processes become highly uncertain, so much so that firms must continuously look for new opportunities (Hitt & Reed, 2000; Rauch, Wiklund, Lumpkin, & Frese, 2009; Whalen et al., 2016). Firms must operate in increasingly risky environments associated with diminished forecasting capabilities, weaker barriers to market entry, changing managerial objectives, and new structures that permit and enhance change (Morris, Schindehutte, & LaForge, 2002; Yang & Gabrielsson, 2017). Overall, firms are under increasing pressure to be more innovative, proactive, and agile than ever as they develop and pursue marketing strategies.
5. Future research and limitations
Current research examines EM as a distinct construct that positively influences organizational performance. We also explore EM literature extensively, study its development and conceptualization, the role of environmental factors, observe the relevance of EM to different sizes of organizations, explore the role of networks in EM contexts and develop imperative research propositions. Although there have been early attempts to introduce a scale for EM in SMEs (Becherer, Helms, & McDonald, 2012; Fiore, Niehm, Hurst, Son, & Sadachar, 2013), further effort is nevertheless warranted to develop a robust scale with applicability to all organizations (e.g., Eggers, Kraus, Niemand, & Breier, 2017). By providing a thorough review and a model of EM, this paper provides a useful foundation for the development of such a scale. Furthermore, developing an appropriate scale for EM would help scholars to study MO, EO, and EM interrelationships, demonstrate discriminant validity, and determine if MO and EO could represent the primary antecedents for EM as many (including us) have presumed.
1. مقدمه
”اگر کارآفرینی روح کسب و کار باشد، بازاریابی جسم آن است“ (لَم و هارکر، 2015، ص. 341). فنآوریها و پیشرفتهای علمی دیگر با سرعتی فزآینده محصولات و راهکارهایی نو به مصرفکنندگان ارائه میکنند که موجب افزایش بیشتر ابهام در بازار میگردند. در چنین محیط پُرجنش و جوش، پیچیده، آشفته، و سردرگمکنندهای که چرخههای محصولات و کسب و کارها پیوسته در حال کوچکتر شدن هستند، پیشبینی سود فرآیندهای تجاری فعلی به گونهای مبهم است که شرکتها باید دائما در پی یافتن فرصتهای جدید باشند (هیت و ریید، 2000؛ رنچ، ویکلود، لومپکین، و فریسی، 2009؛ وِیلن و همکاران، 2016). امروزه شرکتها در شرایطی قرار دارند که باید پیوسته در محیطهای پُرخطر با کاهش امکانات پیشبینی، کاهش موانع ورود به بازار، اهداف متغیر مدیریتی، و ساختارهای منعطف و متغیر جدید به فعالیتهای خود ادامه دهند (موریس، اشنیدهوته، لافورجه، 2002؛ یانگ و گابریلسون، 2017). به طورکلی، شرکتها برای دنبال کردن راهبردهای بازاریابی خود با فشارهای فزآیندهای برای افزایش سطح نوآوری، پیشگامی، و چابکی مواجه هستند.
5. تحقیقات آینده و محدودیتها
مطالعه فعلی به بررسی بازاریابی کارآفرینانه به عنوان مفهومی متمایز پرداخته است که تاثیر مثبت بر عملکرد سازمانی دارد. بررسی گسترده پیشینه تحقیق، سیر شکلگیری، مفهومسازی، نقش عوامل محیطی، ارتباط با اندازه سازمانی، نقش شبکههای ارتباطی، و پیشنهادات تحقیقاتی درباره بازاریابی کارآفرینانه در این تحقیق مطرح شده است. اگرچه تلاشهایی برای معرفی یک شاخص برای بازاریابی کارآفرینانه در بنگاههای کوچک و متوسط انجام شده است (بیچرر، هِلمز، و مکدونالد، 2012؛ فیوره، نیهم، هورست، سون، و ساداچار، 2013)، تلاشهای بیشتری برای شکلگیری یک شاخص جامع و استوار که برای همه انواع سازمانها قابل اجرا و کاربردی باشد لازم است (اِگِرز، کراوس، نیمند، و برییر، 2017). این مقاله با مرور کامل پیشینه تحقیق و یک مدل بازاریابی کارآفرینانه، مبانی ارزشمندی را برای شکلگیری چنین شاخصی فراهم میکند. همچنین، شکلگیری یک شاخص جامع برای بازاریابی کارآفرینانه به صاحبنظران کمک میکند که روابط میان بازارگرایی، کارآفرینیگرایی، و بازاریابی کارآفرینانه را بهتر مطالعه کنند، روایی وجوه تمایز آنها را نشان دهند، و تعیین کنند که آیا طبق نظر بسیاری از پژوهشگران (از جمله ما) کارآفرینیگرایی و بازارگرایی پیشینه بازاریابی کارآفرینانه هستند یا نه.