ترجمه مقاله موفقیت های گذشته و تفکر همگرا در گروه ها - نشریه وایلی

ترجمه مقاله موفقیت های گذشته و تفکر همگرا در گروه ها - نشریه وایلی
قیمت خرید این محصول
۲۹,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله انگلیسی
عنوان فارسی
موفقیت های گذشته و تفکر همگرا در گروه ها: نقش انتسابات مورد تمرکز-گروهی
عنوان انگلیسی
Past success and convergent thinking in groups: The role of group-focused attributions
صفحات مقاله فارسی
18
صفحات مقاله انگلیسی
11
سال انتشار
2004
رفرنس
دارای رفرنس در داخل متن و انتهای مقاله
نشریه
وایلی - Wiley
فرمت مقاله انگلیسی
pdf و ورد تایپ شده با قابلیت ویرایش
فرمت ترجمه مقاله
pdf و ورد تایپ شده با قابلیت ویرایش
فونت ترجمه مقاله
بی نازنین
سایز ترجمه مقاله
14
نوع مقاله
ISI
نوع نگارش
مقالات پژوهشی (تحقیقاتی)
نوع ارائه مقاله
ژورنال
پایگاه
اسکوپوس
ایمپکت فاکتور(IF) مجله
2.962 در سال 2019
شاخص H_index مجله
106 در سال 2020
شاخص SJR مجله
1.401 در سال 2019
شناسه ISSN مجله
1099-0992
شاخص Q یا Quartile (چارک)
Q1 در سال 2019
کد محصول
F1803
وضعیت ترجمه منابع داخل متن
به صورت انگلیسی درج شده است ✓
ضمیمه
ندارد ☓
بیس
است ✓
مدل مفهومی
ندارد ☓
پرسشنامه
ندارد ☓
متغیر
دارد ✓
رفرنس در ترجمه
در داخل متن و انتهای مقاله درج شده است
رشته و گرایش های مرتبط با این مقاله
روانشناسی، روانشناسی عمومی
مجله
مجله اروپایی روانشناسی اجتماعی - European Journal of Social Psychology
دانشگاه
دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، ایالات متحده آمریکا
doi یا شناسه دیجیتال
https://doi.org/10.1002/ejsp.203
فهرست مطالب
چکیده
تفکر همگرا در گروه ها: نقش انتسابات علت و معلولی برای موفقیت گذشته
مفروضات
روش ها
رویه اجرایی تجربی
فاز 1
فاز 2
فاز 3
متغیرهای وابسته
تفکر همگرا
نتایج
انتسابات و تسلط
انتسابات و انعطاف پذیری
انتسابات و تسلط درون رده
بررسی
محدودیت ها و پژوهش های آینده
نمونه چکیده متن اصلی انگلیسی
Abstract

Past success often causes groups to think narrowly around strategies that have worked in the past, even when environmental change has rendered these strategies ineffective. From a psychological perspective, this research seems to indicate that past success may give rise to convergent thinking in groups. Why might successful groups be prone to convergent thinking? I argue that the relationship between past success and convergent thinking may depend on the attributions that groups generate to explain their shared success. In this paper, I focus on two distinct attributions at the group level: Individualfocused attributions that reflect the idiosyncratic characteristics of individual group members and group-focused attributions that reflect the emergent properties of the group as a whole. I found that group-focused attributions for past success cause groups to generate fewer ideas that are, on average, more convergent. In contrast, individual-focused attributions cause groups to generate more ideas that are on average more divergent. These findings suggest that the experience of success may actually stimulate divergent thinking depending on how a group chooses to explain it. Copyright # 2004 John Wiley & Sons, Ltd.

An impressive body of research suggests that past success gives rise to a single-minded persistence that may be beneficial when a group must overcome obstacles (Bandura, 2000), but harmful when changes in the environment make a strategic shift necessary for survival (Audia, Locke, & Smith, 2000). Based on the notion that past success causes strategic rigidity, scholars have debated over whether such rigidity may be viewed as resilience and therefore necessary for future success, or whether such rigidity may cause stagnation and eventual failure (Whyte, 1998). Despite this disagreement, the two lines of research do share a common underlying assumption: Past success serves to narrow a group’s focus of attention, an issue commonly conceptualized as convergent thinking (Mayer, 1992).

In contrast to previous work, I propose that a deeper understanding of the factors to which group success may be attributed leaves open the possibility that success may actually stimulate divergent thinking and an open-minded consideration of alternatives. Specifically, I identify an attributional dimension that may have direct implications for the issue of convergent thinking in groups. Attributions for group success may be focused on the individual group members and their unique characteristics, or they may be focused on the emergent properties of the group as a whole. Drawing on theories of social influence, I argue that the extent to which a group is narrow-minded following success may depend on whether their attributions are group-focused or individual-focused. I test these propositions in a laboratory study.

Limitations and Future Research

One limitation of the present study is that the exact mechanisms linking attributions to convergent thinking were not measured. However, the results were consistent with my theoretical propositions. The influence of attributions on convergent thinking is probably not due to any direct informational value of the attribution itself, given the fact that convergent thought was demonstrated on a subsequent and unrelated task. Instead, it is possible that attributions that centre on the group as a whole might create conformity pressure. People are probably less likely to voice an idea that differs significantly from the ones that their fellow group members are generating if the success of the group is presumed to lie with aspects of the group that everyone shares. Conversely, if individual contributions are highlighted as the cause of the group’s success, people might be more likely to express ideas that differ significantly from those suggested by their fellow group members. Therefore, future research should examine the group processes that may link attributions for group success with convergent thinking. It should be emphasized, however, that it was not positive feedback by itself that led to convergent thinking, rather it depended on the way groups interpreted the causes of their success. In fact, the results suggest that past success may actually stimulate divergent thought depending on how a group chooses to explain it.

نمونه چکیده ترجمه متن فارسی
چکیده
موفقیت های گذشته، اغلب باعث می شود گروه ها به دقت به استراتژی هایی فکر کنند که در گذشته کار کرده و جوابگو بوده است، حتی زمانی که تغییرات محیطی، این استراتژی ها را بی اثر نشان داده است. از دیدگاه روانشناختی، این پژوهش نشان می دهد که موفقیت های گذشته می تواند تمایل به تفکر همگرا را در گروه ها حاصل نماید. چرا گروه های موفق می توانند در تفکر همگرا مستعد باشند؟ استدلال من اینست که رابطه بین موفقیت گذشته و تفکر همگرا ممکن است به انتساباتی وابسته باشد که گروه ها برای توضیح موفقیت های مشترک خود بروز می دهند. انتسابات مورد تمرکز-فردی که منعکس کننده خصوصیات طرز تفکر اعضای فردی گروه ها است و انتسابات مورد تمرکز-گروهی که منعکس کننده خواص ناشی از گروه ها به عنوان یک کل است. من متوجه شدم که انتسابات مورد تمرکز-گروهی برای موفقیت گذشته سبب می شود تا گروه ها، ایده های همگراتری را به طور متوسط تولید کنند. در مقابل، انتسابات مورد تمرکز-فردی باعث می شود تا گروه ها ایده هایی را که به طور متوسط واگرا هستند تولید نمایند. بسته به اینکه چگونه یک گروه، توضیح و تفسیر آن را انتخاب می کند این یافته ها نشان می دهد که تجربه موفقیت در واقع می تواند تفکر واگرا را تحریک نماید. Copyright # 2004 John Wiley & Sons, Ltd.
قسمت موثری از تحقیقات نشان می دهد که موفقیت گذشته به پایداری مصمم منجر می شود که زمانی می تواند مفید باشد که یک گروه بر موانع غلبه نماید (Bandura، 2000)، اما هنگامی که تغییرات در محیط، یک تغییر استراتژیک لازم را برای بقا ایجاد کند، می تواند مضر باشد (Audia، Locke Smith، 2000). بر اساس این مفهوم که موفقیت های گذشته باعث استحکام استراتژیک می شود، دانشمندان در این مورد بحث نموده اند که آیا چنین استحکامی می تواند برای موفقیت در آینده به صورت انعطاف پذیر و در نتیجه لازم مشاهده شود یا خیر و یا اینکه آیا چنین استحکامی می تواند باعث رکود و شکست نهایی شود یا خیر (Whyte، 1998). با وجود این اختلاف، دو خط از تحقیقات، یک فرض اساسی مشترک را به اشتراک گذاشته اند: موفقیت گذشته برای محصور نمودن تمرکز توجه گروه ها به کار گرفته می شود که معمولاً یک مسئله با مفهوم تفکر همگرا است (Mayer، 1992).
در مقابل کار قبلی، پیشنهاد می کنم که درک عمیق تر از عواملی که موفقیت های گروه ها می تواند به آنها نسبت داده شود، این احتمال را نشان می دهد که موفقیت در واقع می تواند تفکر واگرا و ملاحظه ای روشنفکرانه از جایگزین ها را تحریک نماید. به طور خاص، من یک بعد خصیصه ای را شناسایی نموده ام که می تواند پیامدهای مستقیمی برای موضوع تفکر همگرا در گروه ها داشته باشد. انتسابات گروه ها برای موفقیت می تواند روی اعضای فردی گروه ها و ویژگی های منحصر به فرد آنها متمرکز باشد، و یا آنها می تواند روی خواص پدیدارشونده از این گروه ها به عنوان یک کل متمرکز باشد. با طراحی نظریه های نفوذ اجتماعی، من استدلال می کنم که پس از موفقیت، حد کوته فکری یک گروه بستگی به این دارد که آیا انتسابات آنها مورد تمرکز-گروهی است یا فردی. من این گزاره ها را در یک مطالعه آزمایشگاهی تست نموده ام.
محدودیت ها و پژوهش های آینده
یکی از محدودیت های مطالعه حاضر این است که مکانیسم دقیق ایجاد ارتباط بین انتسابات برای تفکر همگرا اندازه گیری نشد. با این حال ، نتایج با گزاره های نظری من سازگار بودند. نفوذ انتسابات در تفکر همگرا احتمالا با توجه به هر میزان اطلاعاتی مستقیم از خود انتسابات نیست، با توجه به این واقعیت که تفکر همگرا در مورد کار بعدی و نامرتبط نشان داده شد. در عوض، این امکان وجود دارد که انتساباتی که روی گروه به عنوان یک کل تمرکز دارند می توانند فشار انطباق را ایجاد نمایند. در صورتی که فرض شود موفقیت گروه با جنبه های این گروه قرار می گیرد که هر کس به اشتراک می گذارد، افراد به احتمال کمتر ایده ای را بیان می کنند که به طور قابل توجهی متفاوت از ایده هایی است که اعضای گروه همکار آنها تولید می کند. برعکس، اگر کمک های فردی به عنوان علت موفقیت این گروه ها برجسته شوند، افراد به احتمال بیشتری ایده هایی را بیان می کنند که به طور قابل توجهی از ایده های پیشنهادی توسط اعضای گروه همتای آنها متفاوت است. بنابراین، تحقیقات آینده باید فرآیند گروه را مورد بررسی قرار دهد که می تواند انتسابات برای موفقیت گروه را با تفکر همگرا مرتبط نماید. با این حال باید تاکید کرد این بازخورد مثبت نیست که به خودی خود منجر به تفکر همگرا می شود، بلکه وابسته به روشی است که گروه ها علل موفقیت خود را تفسیر می نمایند. در واقع، نتایج نشان می دهد که موفقیت های گذشته در واقع می تواند تفکر واگرا را بسته به این که چگونه یک گروه، توضیح آن را انتخاب می کند تحریک نماید.

بدون دیدگاه