ترجمه مقاله نقش ضروری ارتباطات 6G با چشم انداز صنعت 4.0
- مبلغ: ۸۶,۰۰۰ تومان
ترجمه مقاله پایداری توسعه شهری، تعدیل ساختار صنعتی و کارایی کاربری زمین
- مبلغ: ۹۱,۰۰۰ تومان
In this paper a nonlinear model is presented to demonstrate the relation between production and marketing departments. By introducing some functions such as pricing cost and market share loss functions it will be tried to show some aspects of market modelling which has not been regarded before. The proposed model will be a constrained signomial geometric programming model. For model solving, after variables’ modifications an iterative technique based on the concept of geometric mean will be introduced to solve the resulting non-standard posynomial model which can be applied to a wide variety of models in non-standard posynomial geometric programming form. At the end a numerical analysis will be presented to accredit the validity of the mentioned model.
I. INTRODUCTION
IN traditional production and lot sizing models, demand and variable productions cost are assumed to be constant, while it is not the same in real world. In the past few years, models attempting to link production and marketing decisions, have been proposed to determine an item’s price, lot size and marketing expenditure per unit simultaneously. Production and marketing departments are two highly interdependent units of all the firms. Decisions of one department frequently influence the performance and decision of the other. For instance the information presented by marketing department can be used as a basis for production department to set its production planning. On the other hand, information such as capacity constraint or degree of flexibility from production department can influence the marketing department performance [1].
V. CONCLUSION
This paper formulated a comprehensive previously unexplored model regarding market share loss and pricing cost functions to demonstrate the relation between two important managerial departments of production and marketing. As the model was in signomial form, it was needed to change that to standard posynomial form. In order to do this change, the concepts behind the relations between geometric and arithmetic means have been applied. After transformation, as the dual program was a parametric equation system, an efficient iterative algorithm is used to solve the resulting model. Considering the given numerical example the model is analyzed and investigated for the effect of changes in parameters on decision variables. The analysis of the model could approve the validity of the proposed model. This study provides a rather comprehensive framework for joint pricing and lot sizing decisions, and can be easily expanded to investigating multi- product firms using the mentioned techniques.
در این مقاله از یک مدل غیرخطی برای نشان دادن رابطه بین بخشهای تولید و بازاریابی استفاده شده است. سعی خواهد شد که با معرفی چند تابع مانند هزینه قیمتگذاری و افت سهم در بازار، برخی جنبههای مدلسازی بازار که در گذشته بررسی نشده است نشان داده شود. مدل پیشنهادی یک مدل برنامهریزی هندسی سیگنومیال محدود است. برای حال مدل، یک روش تکرار بر پایه مفهوم میانگین هندسی پس از اصلاح متغیرها معرفی خواهد شد که میتوان با استفاده از آن مدل غیراستاندارد پوزینومیال حاصله را حل نمود. از این روش میتوان در انواع گوناگونی از مدلها با فرم برنامهریزی هندسی پوزینومیال و غیراستاندارد بهره برد. در پایان، بهمنظور اعتبارسنجی مدل مذکور، یک تحلیل عددی ارائه خواهد شد.
1. مقدمه
در مدلهای سنتی تولید و دستهبندی کالا، فرض میشود که تقاضا و هزینههای متغیر تولید ثابت هستند، در حالیکه این امر در حقیقت وجود ندارد. در چند سال گذشته، مدلهای ارائه شده است که سعی میکنند تصمیمات مربوط به تولید و بازاریابی را به یکدیگر مرتبط کنند. این مدلها از قابلیت تعیین همزمان قیمت و دستهبندی یک کالا و هزینههای بازاریابی بازای واحد برخوردارند. بخشهای تولید و بازاریابی در هر شرکت وابستگی متقابل زیادی نسبت به هم دارند. تصمیمات یکی از این بخشها تاثیر زیادی بر عملکرد و تصمیمگیری بخش دیگر دارد. برای مثال، اطلاعات ارائهشده از سوی بخش بازاریابی میتواند بعنوان اساس کار بخش تولید جهت تنظیم برنامه تولیدی آن مورد استفاده قرار گیرد. از سوی دیگر، اطلاعاتی مانند محدودیت ظرفیت یا درجه انعطافپذیری در بخش تولید میتواند بر عملکرد بازاریابی تاثیرگذار باشد (1).
5. نتیجهگیری
در این مقاله یک مدل فراگیر که پیش از این کشف نشده بود را در رابطه با توابع افت سهم در بازار و هزینه قیمتگذاری ارائه کرد تا بتوان با استفاده از آن رابطه بین دو بخش مدیریتی مهم در شرکتها یعنی تولید و بازاریابی را نشان داد. چون مدل در ابتدا به شکل سیگنومیال بود، تغییر آن به شکل پوزینومیال استاندارد لازم بود. به منظور انجام این تبدیل، از مفاهیم روابط بین میانگینهای آماری و هندسی استفاده شد. بعد از تبدیل، چون برنامه دوتایی یک سیستم معادله پارامتری بود، برای حل مدل از یک الگوریتم تکرار مفید استفاده شد. مدل تاثیر تغییرات در پارامترها را بر متغیرهای تصمیمگیری با توجه به مثال عددی داده شده مورد بررسی قرار داد. آنالیز مدل حاکی از معتبر بودن مدل پیشنهادی بود. این مطالعه یک چارچوب کاری فراگیر برای تصمیمگیریهای مشترک قیمتگذاری و دستهبندی کالا ارائه میکند. تحقیقات در این زمینه را میتوان بسادگی و با استفاده از روشهای ذکر شده به شرکتهای چندمحصولی تعمیم داد.