ترجمه مقاله نقش ضروری ارتباطات 6G با چشم انداز صنعت 4.0
- مبلغ: ۸۶,۰۰۰ تومان
ترجمه مقاله پایداری توسعه شهری، تعدیل ساختار صنعتی و کارایی کاربری زمین
- مبلغ: ۹۱,۰۰۰ تومان
پیامدهای تعلق پذیری خودشیفتگی رهبر
در نظریه تعلق پذیری فرض می شود که افراد دارای نیاز اساسی متعلق بودن و مورد قبول دیگران بودن، هستند، نیازی که معمولا از طریق 1) تعامل بیشتر 2) توجه کافی در روابط خود با دیگران، برآورده می شود(بامیستر و لری، 1995). حال آنکه، تعاملات میان فردی باید به طور موثر مثبت و مورد قبول باشد، هرچه این تعاملات به دور از تعارض و دارای ماهیتی مثبت باشند، برای برآوردن نیاز به تعلق اهمیت بیشتری دارد(بامیستر و لری، 1995؛ 1995، ص.505). در تئوری تعلق، عزت نفس به عنوان مقیاس روانی قرار دارد که توسط آن افراد برآورد می کنند که آیا نیازهای آنها به تعلق برآورده شده است یا خیر(بامیستر، 2012، ص. 9). در حالیکه عزت نفس عمومی احتمال موردانتظار بلند مدت تعلق را ایجاد می کند(بامیستر، 2012، ص. 9)، عزت نفس سازمانی احساس موقتی از ارزش و مورد قبول بودن در کار را ایجاد می کند( فریس، براون و هلر، 2009).
خودشیفتگی رهبری و عزت نفس سازمانی
با توجه به نظریه حس تعلق، ادعا می کنیم که خودشیفتگی رهبری تهدید مهمی برای حس تعلق کارکنان در محل کار است. خود شیفتگی رهبری عمدتا توسط نیازهای روانشناختی شخصی رهبران به حاکمیت و اختیار ناشی از خودبینی آسیب پذیر آنها هدایت می شود( راسکین . تری، 1998؛ وینک، 1991)، افراد خودشیفته تمایل دارند رفتارهای میان فردی استفاده کنند که برتری خود را نشان دهند، اغلب با تحقیر دیگران و همکاران خود(بک، و همکاران، 2013). همانگونه که لوبیت (2002، ص. 132) بیان می کند، افراد خود شیفته برای حفط تصویر مثبت از خودشان، تمام ویژگی های منفی خود را به دیگران ارتباط می دهند و در نتیجه دیگران را کم ارزش جلوه می دهند. تمایل رهبران خود شیفته به ارزیابی می تواند به شکل رفتارهای مخرب اجتماعی آشکار شود که به طور آشکار پیروان خود را تحقیر و کم ارزش می کنند، مانند مسخره کردن کارکنان خود و دست انداختن آنهاا( مورف و رادوالت، 1993). کارکنان مورد نظر ممکن است این تبادلات را بپذیرند که منجر به خود ارزیابی منفی از شایستگی خود و درک کلی منفی از ارزش ارتباطی و تعلق در محل کار می شود(بامیستر و لری، 1995).
علاوه بر این، بی توجهی رهبران خودشیفته به نیازها و رفاه دیگران، ممکن است نیازهای تعلق کارکنان را سرکوب کند. به ویژه، تمایل رهبران خود شیفته به موفقیت و پیشرفت شخصی آنها را ترغیب می کند تا مشارکت دیگران در فرآیند رهبری را رد کنند یا نادیده بگیرند(ماکوبی، 2003). در نتیجه، ممکن است کارکنان این فقدان توجه میان فردی را اینطور در نظر بگیرند که آنها به عنوان عضوی در محل کار، بی ارزش هستند و مورد قبول نیستند. از اینرو، فرضیه زیر را مطرح می کنیم.