ترجمه مقاله طراحی کنترل حالت لغزشی بهینه با استفاده از تخصیص جزئی ساختار ویژه - نشریه تیلور و فرانسیس

ترجمه مقاله طراحی کنترل حالت لغزشی بهینه با استفاده از تخصیص جزئی ساختار ویژه - نشریه تیلور و فرانسیس
قیمت خرید این محصول
۳۴,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله انگلیسی
عنوان فارسی
طراحی کنترل حالت لغزشی بهینه با استفاده از تخصیص جزئی ساختار ویژه
عنوان انگلیسی
Design of optimal sliding mode control using partial eigenstructure assignment
صفحات مقاله فارسی
32
صفحات مقاله انگلیسی
27
سال انتشار
2017
رفرنس
دارای رفرنس در داخل متن و انتهای مقاله
نشریه
تیلور و فرانسیس - Taylor & Francis
فرمت مقاله انگلیسی
PDF
فرمت ترجمه مقاله
pdf و ورد تایپ شده با قابلیت ویرایش
فونت ترجمه مقاله
بی نازنین
سایز ترجمه مقاله
14
نوع مقاله
ISI
نوع نگارش
مقالات پژوهشی (تحقیقاتی)
نوع ارائه مقاله
ژورنال
پایگاه
اسکوپوس
ایمپکت فاکتور(IF) مجله
2.488 در سال 2020
شاخص H_index مجله
115 در سال 2021
شاخص SJR مجله
0.793 در سال 2020
شناسه ISSN مجله
0020-7179
شاخص Q یا Quartile (چارک)
Q2 در سال 2020
کد محصول
12091
وضعیت ترجمه عناوین تصاویر و جداول
ترجمه نشده است ☓
وضعیت ترجمه متون داخل تصاویر و جداول
ترجمه نشده است ☓
وضعیت ترجمه منابع داخل متن
ترجمه شده است ✓
وضعیت فرمولها و محاسبات در فایل ترجمه
به صورت عکس، درج شده است ✓
ضمیمه
ندارد ☓
بیس
نیست ☓
مدل مفهومی
ندارد ☓
پرسشنامه
ندارد ☓
متغیر
ندارد ☓
فرضیه
ندارد ☓
رفرنس در ترجمه
در داخل متن و انتهای مقاله درج شده است
رشته و گرایش های مرتبط با این مقاله
مهندسی برق، مهندسی الکترونیک و مهندسی کنترل
مجله
مجله بین المللی کنترل - International Journal of Control
دانشگاه
دانشکده مهندسی برق و مخابرات، دانشگاه نیو ساوت ولز، سیدنی، استرالیا
کلمات کلیدی
ترکیب H2 چند کاناله، تخصیص ساختار خاص جزئی، جایابی قطب ناحیه ای، توصیف LMI، انتخاب سطح لغزشی
کلمات کلیدی انگلیسی
Multi-channel H2 synthesis - partial eigenstructure assignment - regional pole placement LMI characterisation - sliding surface selection
doi یا شناسه دیجیتال
https://doi.org/10.1080/00207179.2017.1398418
فهرست مطالب
1. مقدمه
2. صورت مسئله و مقدمات
3. مسئله تخصیص ساختار خاص جزئی برای طراحی کنترل مود لغزشی بهینه
3.1 مشخص سازی نابرابری ماتریس خطی H2
3.2 استفاده از مشخص سازی نابرابری ماتریس خطی بهبود یافته برای فیدبک حالت H2 چند کاناله
3.3 تخصیص ساختار خاص جزئی
4. بدست آوردن ماتریس تابع راه گزینی
4.1 رویکرد 1: رویکرد مستقیم
4.2 رویکرد 2: رویکرد غیرمستقیم
5. خلاصه طرح پیشنهادی
6. مثالهای عددی
6.1 مثال 1
6.2 مثال 2
6.3 مثال 3: کنترل پرواز
6.4 یک آزمایش: کنترل یک سیستم آونگی چرخشی
7. نتیجه گیری ها
منابع
تصاویر فایل ورد ترجمه مقاله (جهت بزرگنمایی روی عکس کلیک نمایید)
       
نمونه چکیده متن اصلی انگلیسی

This paper describes a new framework for the design of a sliding surface for a given system while multi-channel H2 performances of the closed-loop system are under control. In contrast to most of the current sliding surface design schemes, in this new method the level of control effort required to maintain sliding is penalised. The proposed method for the design of optimal sliding mode control is implemented in two stages. In the first stage, a state feedback gain is derived using an LMI-based scheme that can assign a number of the closed-loop eigenvalues to a known value whilst satisfying performance specifications. The sliding function matrix related to the particular state feedback derived in the first stage is obtained in the second stage by using one of the two different methods developed for this goal. The proposed theory is evaluated by using numerical examples including the problem of steady state output tracking via a state-feedback SMC for flight control.


 

1. Introduction


Sliding mode control (SMC) is a control method which, due to its robustness properties against matched uncertainties, has progressively been used in different applications (Argha, Li, Su, & Nguyen, 2016b; Edwards, 2004; Edwards & Spurgeon, 1998; Herrmann, Spurgeon, & Edwards, 2001; Hu, Wang, & Gao, 2008; Utkin, 1992). Roughly speaking, all the traditional SMC design methods consist of two separate stages. In the first stage, an appropriate sliding surface is chosen so that it can guarantee a reduced-order sliding motion with suitable dynamics. Many approaches have been developed for this goal; for example, pole placement and optimal quadratic (Edwards & Spurgeon, 1998), and linear matrix inequality (LMI) methods (Argha, Li, Su, & Nguyen, 2016a; Choi, 2002; Herrmann et al., 2001; Park, Choi, & Kong, 2007). Following this, the second stage designs a controller to persuade and retain the sliding motion. However, these traditional design methods are unable to limit the available control action required for satisfying the control objective. This is because, during the switching function synthesis, there is no sense of the level of the control action required to persuade and retain sliding (Edwards, 2004). If no limits are considered on the control actions during the design procedure, a very impractical switching surface and thereby control law may always be derived, as the high level of control efforts may be required to reach the sliding surface and maintain there thereafter.

نمونه چکیده ترجمه متن فارسی
ما در این مقاله چارچوب جدیدی را برای طراحی یک سطح لغزشی (کشویی) برای یک سیستم معین توصیف میکنیم و در عین حال عملکردهای H2 چند کاناله سیستم حلقه بسته را تحت کنترل می گیریم. برعکس، در این روش برای اغلب الگوهای طراحی سطح لغزشی جاری، سطح تلاش کنترل مورد نیاز برای حفظ لغزش کاهش می یابد. روش پیشنهادی برای طراحی کنترل مود لغزشی بهینه در دو مرحله اجرا میشود. در مرحله اول یک بهره فیدبک حالت با استفاده از یک طرح مبتنی بر LMI (نابرابرreduced-orderی ماتریس خطی) استخراج میشود که میتواند تعدادی از مقادیر مشخصه حلقه بسته را به یک مقدار معلوم تخصیص دهد و در عین حال از ملزومات عملکردی پیروی کند. ماتریس تابع لغزشی مربوط به فیدبک حالت خاص استخراج شده در مرحله اول، در مرحله دوم با استفاده از یکی از دو روش موجود بدست می آید (که به همین منظور توسعه داده شده اند). تئوری پیشنهاد شده با استفاده از مثالهای عددی ارزیابی میگردد: بعنوان مثال مسئله ردگیری خروجی حالت ماندگار از طریق یک کنترل مود لغزشی (SMC) فیدبک حالت برای کنترل پرواز.

 

1. مقدمه

کنترل مود لغزشی (SMC) یک روش کنترل است که بعلت خواص مقاوم بودن خود در برابر عدم قطعیت های تطبیق یافته، روز به روز در کاربردهای مختلف بیشتری مورد استفاده قرار میگیرد (آرگا، لی، سو و نگویِن 2016 ب؛ ادواردز 2004؛ ادواردز و اسپورجن 1998؛ هرمَن، اسپورجن و ادواردز 2001؛ هو، وانگ و گائو 2008؛ اوتکین 1992). تقریباً تمام روشهای طراحی کنترل مود لغزشی سنتی از دو مرحله جداگانه تشکیل شده اند. در مرحله اول یک سطح لغزشی مناسب انتخاب میشود بطوریکه میتواند یک حرکت لغزشی مرتبه کاهش یافته  را با دینامیک مناسب تضمین کند. رویکردهای بسیاری برای این منظور توسعه داده شده اند؛ بعنوان مثال روشهای جایابی قطبی و کوادراتیک بهینه (ادواردز و اسپورجن 1998)، و نابرابری ماتریس خطی (LMI) (آرگا، لی، سو و نگوین 2016 الف؛ چوی 2002؛ هرمن و همکارانش 2001؛ پارک، چوی و کونگ 2007). در مرحله دوم با پیروی از این موضوع، کنترلری را برای ترغیب و حفظ حرکت لغزشی طراحی میکنیم. با اینحال این روشهای طراحی سنتی قادر نیستند که عمل کنترل موجود مورد نیاز برای تحقق هدف کنترل را محدود سازند. دلیل این مسئله این است که در طی ترکیب تابع راه گزینی، هیچ حسی از سطح عمل کنترل مورد نیاز برای ترغیب و حفظ لغزش وجود ندارد (ادواردز 2004). اگر در طی روند طراحی هیچ محدودیتی بر روی اعمال کنترل در نظر گرفته نشود یک سطح راه گزینی کاملاً غیرعملی (و در نتیجه یک قانون کنترل) را میتوان استخراج کرد چون ممکن است برای رسیدن به سطح لغزش و حفظ آن به سطح بالایی از تلاش های کنترل نیاز پیدا کنیم.


بدون دیدگاه