ترجمه مقاله نقش ضروری ارتباطات 6G با چشم انداز صنعت 4.0
- مبلغ: ۸۶,۰۰۰ تومان
ترجمه مقاله پایداری توسعه شهری، تعدیل ساختار صنعتی و کارایی کاربری زمین
- مبلغ: ۹۱,۰۰۰ تومان
This piece tries to establish how parties to oil and gas agreements may rely on Hardship and Force Majeure clauses as means of encouraging renegotiation, particularly in cases lacking a contractual term providing for renegotiation. In doing so, I first give a definition of Hardship and Force Majeure clauses. I, then, provide examples form recent practice of both Hardship and Force Majeure clauses. I conclude that Hardship clauses clearly can deal with renegotiation but the traditional view is that Force Majeure clauses deal with suspension or termination of the contracts. I, hence, argued that although the traditional response was suspension or termination of contract, another possible response is renegotiation.
Defining Force Majeure and Hardship
Force Majeure and Hardship clauses are meant to be used in contracts for different purposes. In a traditional sense, Force Majeure clauses exist to solve the problems arising from events that are beyond the control of the parties to the agreement. They tend to give the party the right to request the termination or suspension of the agreement.1 A Force Majeure clause has recently, therefore, been defined as clause which “entitles a party to suspend or terminate the contract on the occurrence of an event which is beyond the control of the parties and which prevents, impedes, or delays the performance of the contract.”2 The International Institute for the Unification of Private Law (UNIDROIT)3 , under Article 7.1.7 of the Principles of International Commercial Contracts, a restatement of the currently accepted rules and principles of international contract law, defines Force Majeure as follows.
Conclusion T
he recognition of changes in circumstances concept does not mean that parties are entitled to adjust a contract by means of renegotiation. It means that parties to oil and gas agreements, even when great attention is paid to choosing a well-defined legal framework which recognises the changes in circumstances concept, should not expect their contractual terms to be easily adjusted. This led me to pick other means on which parties to oil and gas agreement may rely to encourage renegotiation, such as Hardship and Force Majeure clauses. Based on the literature, Hardship clauses clearly can deal with renegotiation but the traditional view is that Force Majeure clauses deal with suspension or termination of the contracts. I, however, argued that although the traditional response was suspension or termination of contract, another possible response is renegotiation.
این مقاله سعی دارد تبیین کند که طرفین قراردادهای نفت و گاز چطور می توانند از بندهای هاردشیپ و فورس ماژور به عنوان ابزاری برای ترغیب مذاکره استفاده کنند، خصوصا در مواردی که قرارداد فاقد بندی برای مذاکره مجدد می باشد. برای انجام این کار، من ابتدا بندهای هاردشیپ و فورس ماژور را تعریف کرده ام. سپس، مثال هایی از استفاده اخیر از بندهای فورس ماژور و هاردشیپ ارائه داده ام. نتیجه گیری من این است که بندهای هاردشیپ به وضوح می توانند به مذاکره مجدد بپردازند اما دیدگاه سنتی براین است که بندهای فورس ماژور مربوط به تعلیق یا فسخ قرارداد می باشند. از این رو، من استدلال کرده ام که گرچه واکنش سنتی تعلیق یا فسخ قرارداد است، واکنش دیگر می تواند مذاکره مجدد باشد.
تعریف فورس ماژور و هاردشیپ
بندهای فورس ماژور و هاردشیپ برای استفاده در قراردادها برای مقاصد متفاوت طراحی شده اند. در معنای سنتی، بندهای فورس ماژور برای حل مشکلات برخاسته از وقایعی که ورای کنترل طرفین قرارداد است آورده می شوند. این بندها معمولا به طرفین این حق را می دهند که فسخ یا تعلیق قرارداد را مطالبه کنند. بنابراین، اخیرا یک بند فورس ماژور به عنوان بندی تعریف می شود که "به طرفین حق تعلیق یا فسخ قرارداد در صورت وقوع رویدادی را می دهد که ورای کنترل طرفین است و مانع از اجرای قرارداد شده و یا آن را به تاخیر می اندازد". موسسه بین المللی یکسان سازی حقوق خصوصی (UNIDROIT)، تحت ماده 7.1.7 اصول قراردادهای تجاری بین المللی، بازنویسی قوانین و اصول پذیرفته شده فعلی قانون قرارداد بین المللی، فورس ماژور را اینگونه تعریف می کند:
نتیجه گیری
به رسمیت شناختن مفهوم تغییرات در شرایط به این معنا نیست که طرفین حق دارند قرارداد را با مذاکره مجدد تغییر دهند. این مفهوم به این معناست که طرفین توافقنامه های گاز و نفت، حتی زمانیکه توجه زیادی به انتخاب یک چارچوب حقوقی به خوبی تعریف شده که مفهوم تغییرات در شرایط را به رسمیت می شناسد صورت می گیرد، نباید انتظار داشته باشند که شرایط قراردادی آن ها به سادگی قابل تغییر باشند. این امر مرا براین داشت که ابزار دیگری پیدا کنم که طرفین توافقنامه های نفت و گاز بتوانند برای ترغیب مذاکره مجدد به آن تکیه کنند مثلا بندهای هاردشیپ و فورس ماژور. بر اساس تاریخچه مطالعات، بندهای هاردشیپ به وضوح می توانند به مذاکره مجدد بپردازند اما دیدگاه سنتی مبتنی بر این است که بندهای فورس ماژور به تعلیق یا فسخ قراردادها می پردازند. با این حال، من استدلال کرده ام که گرچه واکنش سنتی تعلیق یا فسخ قرارداد بود، یک واکنش محتمل دیگر می تواند مذاکره مجدد باشد.