ترجمه مقاله نقش ضروری ارتباطات 6G با چشم انداز صنعت 4.0
- مبلغ: ۸۶,۰۰۰ تومان
ترجمه مقاله پایداری توسعه شهری، تعدیل ساختار صنعتی و کارایی کاربری زمین
- مبلغ: ۹۱,۰۰۰ تومان
از ابتدای دهه 1990، دو حوزه مذاکرات فعال فزاینده ای داشته اند که باعث شده است هر کدام خود را به طور ضمنی به دیگری بفهماند (Slaughter 1993a; Keohane 1997). اینکه این همگرایی پس از پایان جنگ سرد به وقوع پیوست، اتفاقی نیست، چون در این مرحله، به این سوال که آیا قانون بین الملل به این موضوعات مرتبط است یا خیر، به صورت مثبت پاسخ داده شده بود. این امر این امکان را به محققان داد که سوال بسیار جالبی را مطرح کنند: قانون چه زمانی و چگونه موضوعیت می یابد؟ و بسیاری در پاسخ به این سوال به نقش موسسات بین المللی به عنوان بازیگران نمایش قانونی بین المللی توجه کردند.
مطالعه سازمان های بین المللی ویژگی مهم دیگری دارد: این مطالعه تقریباً بیشتر عمل گرایانه بوده است تا اینکه نظرگرایانه باشد. در یک یا چند نکته، بیشتر آرای برجسته این حوزه، سنت های نظری غالب روابط و حقوق بین الملل را از همدیگر به عاریت گرفته اند. برای مثال، رابرت کوهان در بسیاری از نکات دوران حرفه ای خود، پارادایم ها و الگوهای لیبرال، انتخاب عقلانی، سازنده گرا، قانونی، جامعه شناختی، واقع گرایانه و نهادینه را به کار برده است. بسیاری از این موارد را می توان درباره جوزف نای، آن ماری اسلاتر، رابرت کوکس، استفان کاسنر، چادویک الگر، ارنست هاس گفت؛ ارنست هاس به نحو برجسته ای چرخش فکری از نظریه کارکردگرایانه به نظریه یادگیری انجام داد (Haas et al. 1977). این التقاط به ایجاد توافق بر روی برخی مقدمات اصلی نقش سازمان های بین المللی در حقوق بین-المللی کمک کرد. اینکه ایا قدرت بر هنجارها پیشی می گیرد و آیا اعتبار طولانی مدت شخص در رعایت قوانین بر نیازهای کوتاه مدت غالب می آید، اینها سوالاتی هستند که هنوز پاسخ داده نشده اند، اما به طور کلی این معنا مطرح است که حقوق و سازمان های بین المللی به طور کلی اهمیت دارند و حتی دولت هایی که قانون را رعایت نمی کنند باید به این مسأله توجه کنند که دولت های دیگر اقدامات آنها را از طریق نهادهای چندجانبه چگونه بررسی یا مجازات می کنند (Luck 2004).
سازمان های بین المللی و ترویج قوانین بین الملل
در این بخش به تحقیقات کنونی مربوط به فعالیت های سازمان های بین المللی پرداخته می شود که میان توسعه قانون بین المللی و تلاش ها برای تضمین تبعیت از آن قرار دارد. این فعالیت ها عمدتاً مستلزم طرفداری از اموری است که دولت ها را هدف گرفته اند و به نوبه خود توسط نظریه های قانون گذاری، اجتماعی سازی و شبکه سازی توضیح داده می شود. پیترسون این عملکردها را چنین خلاصه می کند:
در کل، سازمان های میان دولتی از مزایای بیشتری در مقایسه با دولت های فردی یا بازیگران غیردولتی به عنوان مدیران حکومت بهره می برند. دبیرخانه های آنها می توانند نقاط محوری و قابل قبولی برای جمع آوری، تجزیه و تحلیل و نشر اطلاعاتی که از اعضای دولت یا منابع غیردولتی سرچشمه می گیرند، باشند؛ جلسات عمومی و کمیته های آنها محلی را برای گفتگوهای جامع، اعمال فشار و تلاش برای حل اختلافات فراهم می کند؛ و تشخص آنها در مقام سازمان های بین المللی است که مشارکت تمامی کشورهای آسیب دیده را جذب می کند و این امکان را به آنها می دهد که به نمایندگی از «جامعه بین المللی» به فعالیت خودشان مشروعیت سیاسی ببخشند، که دولت-های فردی و سازمان های غیردولتی نمی توانند انجام دهند (Peterson 1997:116).