ترجمه مقاله نقش ضروری ارتباطات 6G با چشم انداز صنعت 4.0
- مبلغ: ۸۶,۰۰۰ تومان
ترجمه مقاله پایداری توسعه شهری، تعدیل ساختار صنعتی و کارایی کاربری زمین
- مبلغ: ۹۱,۰۰۰ تومان
و برای خرید ترجمه کامل مقاله با فرمت ورد از دکمه های زیر استفاده نمایید.
In Western dual-educated, male-female marriages, women who divorce face greater burdens because of decreased income and primary or sole responsibility for caring for children than men who divorce. Why, then, do these women initiate divorce more and fare better psychologically after a divorce than men? Here, we articulate an evolutionary mismatch perspective, informed by key findings in relationship science. We argue that mismatches between women's evolved preferences and configurations of modern marriage often clash, producing dissatisfaction. Women's unprecedented career ascendance also affords women ever more freedom to leave. We discuss pressures from social expectations for men and women that contribute to or compound these vulnerabilities. We conclude with key questions for future research, which can contribute to strategies for mitigating relationship dissatisfaction and the profound loss and pain that results from divorce.
Introduction
When people choose to get married, typically they do so with the intention of staying together forever d ‘till death do us part.’ Nevertheless, roughly half of marriages in the US end in divorce [1]. This is costly to all involved, particularly to women.
Post-divorce, within Western heterosexual couples, women experience a significant decrease in income compared to men [2,3], and their risk of falling below the poverty line skyrockets [4].1 In contrast, Western men’s income decreases modestly [2,3] or increases [4]. Women often take sole or primary custody of children [5] and are less likely to remarry [6,7]. Therefore, divorce involves a compound burden for many women, juggling both paid labor and most of the unpaid childcare work with fewer resources than are typically available to divorced men. Despite these costs, women are more likely to initiate divorce [8,9] and report greater life satisfaction post-divorce [10,11] than men. This represents a paradox of contemporary, Western divorce. Given the greater costliness of marital dissolution for women, why are women more often its initiators and psychological beneficiaries?
در ازدواج های مونث-مذکر زوج های تحصیل کرده غربی، زنان طلاق گرفته به دلیل درآمد کمتر و نگهداری از بچه ها بار بیشتری را به دوش می کشند. پس چرا این زنان در امر طلاق پیش قدم شده و پس از انجام آن از سلامت روانی بهتری بهره مند می شوند؟ در این مقاله به بررسی نگرش عدم تطابق تکاملی بر اساس یافته های کلیدی در زمینه علوم رابطه پرداخته ایم. معتقدیم که عدم تطابق بینتمایلات و شرایط ازدواج های مدرن باعث ایجاد نارضایتی می شود. و همچنین پیشرفت بی سابقه زنان در محل کار نیز آزادی بیشتری به آنان برای ترک ازدواج می دهد. ما به بحث پیرامون انتظارات اجتماعی از مردان و زنان پرداخته ایم که باعث ایجاد این آسیب پذیری ها می شوند. با طرح سوالاتی کلیدی برای پژوهش های آتی به بحث خود پایان داده ایم که می توانند به ایجاد سازوکارهایی جهت کاهش نارضایتی و درد و فقدان ناشی از طلاق کمک کنند.
مقدمه
زمانی که افراد قصد ازدواج دارند، نیت آنان اصولا زندگی مشترک تا آخر عمر می باشد- یعنی تا دم مرگ. هرچند حدودا نصف ازدواج ها در ایالات متحده به طلاق ختم می شوند (1). این مسئله برای هر دو طرف، علی الخصوص زنان گران تمام می شود.
در زوجین دگرجنس گرای غربی، زنان نسبت به مردان پس از طلاق کاهش بسیار بیشتری در سطح درآمد خود تجربه می کنند (2،3)، و خطر سقوط آنان به زیر خط فقر بیشتر می شود (4) . از سوی دیگر، حقوق مردان کاهش کمی داشته (2،3) و یا در برخی اوقات افزایش می یابد (4). زنان معمولا به تنهایی سرپرستی کودکان را به عهده گرفته و یا سرپرست نخست آنان می شوند (5) و احتمال ازدواج مجدد آنان کمتر است (6،7). لذا طلاق بار مضاعفی برای زنان دارد، چرا که آنان می بایست هم کار کرده و هم بدون هیچ درآمدی با منابع مالی کمتر نسبت به مردان از کودکان مراقبت کنند. با وجود این هزینه ها، زنان اشتیاق بیشتری به طلاق داشته (8،9) و نسبت به مردان رضایت بیشتری از زندگی پس از طلاق دارند (10،11). این پدیده نشانگر وجود پارادوکس در طلاق غربی حال حاضر می-باشد. با وجود صدمات بیشتر برای زنان، چرا آنان عمدتا میل بیشتری به طلاق داشته و از لحاظ روانی از آن سود می گیرند؟