ترجمه مقاله نقش ضروری ارتباطات 6G با چشم انداز صنعت 4.0
- مبلغ: ۸۶,۰۰۰ تومان
ترجمه مقاله پایداری توسعه شهری، تعدیل ساختار صنعتی و کارایی کاربری زمین
- مبلغ: ۹۱,۰۰۰ تومان
Abstract
This study integrates Bhattacharjee, Berman, and Reed's (2013) moral decoupling model with research on processing-evoked affect to test a novel explanation why consumers buy non-deceptive counterfeits. Employing mixed methods and consumer samples, two studies show that decoupling – by evoking positive emotion – increases the intention to purchase counterfeits. Study 1, a quasi-experiment (N = 356 consumers), uses counterfeit running shoes, sun glasses, fragrances, and headsets to provide evidence that positive emotions mediate the effect from decoupling (a measured variable) on purchase intention, controlling for moral rationalizing. Study 2 (N = 299 consumers) manipulates moral decoupling and price advantage of a counterfeit smartphone to provide further evidence for the mediating role of positive emotion and to show that this effect occurs regardless of moral rationalization. Price advantage, brand attachment, and category involvement attenuate decoupling effects across studies. The findings aid managers and policy makers to better protect original brands against counterfeits.
1. Introduction
Buying counterfeits2 can get consumers into a substantial moral problem. Not only may buyers of the original brands experience compromised exclusivity (Commuri, 2009), but buyers of counterfeits may experience lower self-esteem by acquiring labels as “hoods” (Shoham, Ruvio, & Davidow, 2008), “accomplices,” or “sly shoppers” (Tom, Garibaldi, Zeng, & Pilcher, 1998). In order to avoid such labels and maintain a positive view of their selves, consumers push the boundaries of acceptable dishonesty (Mazar, Amir, & Ariely, 2008). They weigh moral aspects against status gains and monetary savings (Bian & Moutinho, 2011; Randhawa, Calantone, & Voorhees, 2015), the “thrill of the hunt,” and the experience of being part of a “secret society” (Bian, Wang, Smith, & Yannopoulou, 2016). The moral issues involved in buying counterfeits are also salient in moral profiteering (Poddar, Foreman, Banerjee, & Ellen, 2012) when consumers seek revenge (by buying counterfeits) on firms, which they perceive to act in a socially irresponsible way (e.g., charging an unreasonably high price or taking financial advantage of their market position). In such cases of retaliatory behavior, “Schadenfreude” – the pleasure felt in response to another's misfortune – is a significant driver of counterfeit purchases (Marticotte & Arcand, 2017).
در این پژوهش، مدل جداسازی اخلاقی باتاچارجی، برمَن، و رید (2013) را با تحقیقات مربوط به «تأثیر فراخوانی شده توسط پردازش» ترکیب و یکپارچه می سازیم تا این توضیح جدید را آزمایش کنیم که مصرف کنندگان چرا محصولات تقلبی غیرفرینده را می خرند. این دو مطالعه با بکارگیری روشهای ترکیبی و نمونه های مصرف کنندگان، نشان میدهند که جداسازی – با فراخوانی هیجانات مثبت – قصد خرید محصولات تقلبی را افزایش میدهد. مطالعه 1 یک شبه-آزمایش است (N=356 مصرف کننده)، و از کفش های ورزشی (مخصوص دو)، عینک آفتابی، عطر، و هدست (هدفون) استفاده میکند تا شواهدی را فراهم سازد که هیجانات مثبت، واسطه ای برای تأثیر «جداسازی» (یک متغیر اندازه گیری شده) بر روی «قصد خرید» هستند، در حالیکه توجیه اخلاقی کنترل می شود. مطالعه 2 (N=299 مصرف کننده) جداسازی اخلاقی و مزیت قیمت (به صرفه بودن قیمت) یک تلفن هوشمند تقلبی را کنترل میکند تا شواهد بیشتری را برای نقش واسطه هیجانات مثبت فراهم سازد و نشان دهد که این اثر صرفنظر از هر گونه توجیه اخلاقی، رخ میدهد. مزیت قیمت، وابستگی به برند، و مشغولیت در طبقه مورد نظر، در مطالعات مختلف سبب تضعیف اثرات جداسازی می گردند. این یافته ها به مدیران و سیاست گذاران کمک میکنند تا از برندهای اصلی در مقابل محصولات جعلی بهتر محافظت کنند.
1. مقدمه
خرید محصولات تقلبی میتواند یک مشکل اخلاقی مهم برای مصرف کنندگان ایجاد کند. علاوه بر به خطر افتادن انحصاریت خریداران برندهای اصلی (کاموری 2009)، عزت نفس (خودباوری) خریداران محصولات تقلبی هم ممکن است پایین بیاید چون برچسب هایی مانند اوباش (شوهام، روویو و دیویدو 2008)، شریک جرم ، یا کاسبان حقه باز (تام، گاریبالدی، زِنگ و پیلچر 1998) به آنها زده میشود. مصرف کنندگان برای اجتناب از این برچسب ها و حفظ یک دیدگاه مثبت نسبت به خود، از مرزهای ناراستی (تقلب) قابل قبول فراتر می روند (مازار، امیر، و آریلی 2008). آنها جنبه های اخلاقی را بر اساس کسب منزلت و صرفه جویی پولی ارزیابی میکنند (بایان و موتینهو 2011؛ راندهاوا، کالانتون و وورهیز 2015)، هیجان شکار ، و تجربه «عضوی از یک جامعه مخفی بودن» (بایان، وانگ، اسمیت، و یانوپولو 2016) را ارزیابی می کنند. مشکلات اخلاقی همراه با خرید محصولات تقلبی در سودجویی اخلاقی (پودار، فورمن، بانرجی و الن 2012) نیز نمایان هستند، زمانیکه مصرف کنندگان تلاش میکنند تا (با خرید محصولات تقلبی) از شرکت ها انتقام بگیرند چون تصور میکنند که این شرکت ها مسئولیت پذیری اجتماعی ندارند (بعنوان مثال قیمت های بالایی بر روی محصولات می گذارند یا از جایگاه خود در بازار سوء استفاده مالی میکنند). در این موارد رفتار تلافی جویانه «خوشحالی از بدحالی دیگران» (لذتی که در واکنش به بدبختی یک فرد دیگر احساس میشود) محرک مهمی برای خرید محصولات تقلبی است (مارتیکوت و آرکاند 2017).