سوالات استخدامی کارشناس بهداشت محیط با جواب
- مبلغ: ۸۴,۰۰۰ تومان
ترجمه مقاله نقش ضروری ارتباطات 6G با چشم انداز صنعت 4.0
- مبلغ: ۸۶,۰۰۰ تومان
ترجمه مقاله پایداری توسعه شهری، تعدیل ساختار صنعتی و کارایی کاربری زمین
- مبلغ: ۹۱,۰۰۰ تومان
By applying theories from different fields of study in the labor market context, we investigated the effect of Internet use and digital uses on perceived job insecurity during the years 2003–2012. Our study is based on data from nationwide Annual Social Surveys of the CBS in Israel, drawing on a representative sample of 45,988 employed respondents. Our findings show that Internet use negatively correlated with job insecurity, but the effect of Internet use on the dependent variable decreased over this period. Internet use was found to be more effective for decreasing job insecurity among weaker social groups: Arabs and people from low socio-economic strata. In other words, Internet use promotes weaker social groups and can serve as a channel for decreasing job insecurity. However, our findings also show that seeking information and social media use were positively correlated with perceived job insecurity, attributable to the negative-positive asymmetry forming the individual’s sense of economic pessimism.
در این مقاله ما با به کار گیری نظریه های زمینه های مختلف مطالعه محیط بازار کار، به بررسی تاثیر کاربرد اینترنت و کاربردهای دیجیتالی بر ناامنی شغلی طی سال های 2012-2003 پرداختیم. مطالعه ما بر اساس داده های نظرسنجی های اجتماعی سالیانه سی.بی.اس در اسرائل با نمونه 45988 پاسخ دهنده می باشد. یافته های ما نشان می دهد که کاربرد اینترنت رابطه منفی با ناامنی شغلی دارد ااما تثیر کاربرد اینترنت بر متغییرات وابسته در این دوره کاهش یافت. کاربرد اینترنت برای کاهش ناامنی شغلی در بین گروه های اجتماعی ضعیف تر موثر تر است: عرب ها و افراد قشر پایین اجتماعی اقتصادی. به عبارت دیگر کاربرد اینترنت گروه های اجتماعی ضعیف تر را ارتقاء داده و می تواند به عنوان کانالی برای کاهش ناامنی شغلی باشد. به هر حال یافته های ما نشان می دهند که اطلاعات جویی و کاربرد رسانه اجتماعی تناسب مثبتی با ناامنی شغلی درک شده داشتند که می توان به نامتقارن بودن منفی-مثبت نسبت داد که حس بدبینی اقتصادی را در بین افراد پدید می آورد.