ترجمه مقاله نقش ضروری ارتباطات 6G با چشم انداز صنعت 4.0
- مبلغ: ۸۶,۰۰۰ تومان
ترجمه مقاله پایداری توسعه شهری، تعدیل ساختار صنعتی و کارایی کاربری زمین
- مبلغ: ۹۱,۰۰۰ تومان
This study extends a neoclassical growth model to include the accumulation of physical capital and energy consumption within a panel of fifty states (plus the District of Columbia) in the U.S. The theoretical model allows us to examine the implications for convergence in economic growth and energy intensity. From the theoretical model, we formulate an empirical approach using a dynamic panel model that is estimated using a general method of moments framework to test the conditional rates of convergence. The empirical results indicate convergence in energy intensity, and our estimates accurately predict both the growth in and convergence of energy intensity across our entire sample. Consistent with other findings in the literature, our results imply that energy use, over the past four decades, plays a small and positive role in state-level, per capita economic growth and convergence. Based on these results, we discuss policy implications for state-level income growth and energy consumption.
1. Introduction
The economic literature is replete with studies that have explored the relationship between energy consumption and economic growth, and after four decades of empirical research there is still no consensus on the causal link between energy consumption and real income (Payne, 2010; Ozturk, 2010). The relationship between energy and growth gained the attention of scholars, and the public alike, after the two global oil crises in the 1970s. Interest in the topic re-emerged in the 2000s in conjunction with the run-up in oil prices, which peaked at nearly $150 per barrel in 2008 (compared to an average global price of $25 per barrel in the 1990s) (Energy Information Administration, 2016). The fundamental problem within the literature is in identifying a causal link, if any exists, between energy and growth.
6. Discussion and policy implications
Consistent with recent empirical observations of energy intensity in developed countries, we find strong evidence of convergence in energy intensity among a set of advanced economies (U.S. states). Our results, motivated in part by Csereklyei and Stern (2015), test a strong and weak version of the energy decoupling hypothesis. The strong hypothesis, as defined by Csereklyei and Stern (2015), predicts that economic growth has less of an effect on energy use as income increases over time. We did not test the effect of economic growth on energy (per se), but rather we investigated the effect of energy use on income growth. Based on our augmented definition of strong decoupling, we reject the hypothesis. That is, we find sufficient evidence to imply that energy plays a positive and statistically significant role in economic growth or convergence, which does not imply a strong decoupling between energy use and per capita economic growth in the U.S. This result is evidenced by the statistical significance of the energy variables in the economic growth models.
این مطالعه یک مدل رشد نئوکلاسیک که شامل انباشت سرمایه فیزیکی و مصرف انرژی در پنجاه ایالت (بعلاوه کلمبیا) در امریکا می شود را ارائه می دهد. مدل نظری این اجازه را به ما می دهد که به بررسی مفاهیم همگرایی در رشد اقتصادی و انرژی بپردازیم. از طریق مدل نظری ما یک رویکرد تجربی را با استفاده از مدل پنل پویا که با استفاده از یک روش عمومی از چارچوب لحظات برای آزمایش نرخ مشروط همگرایی برآورد شده است تنظیم می-کنیم. نتایج تجربی همگرایی در شدت انرژی را نشان می دهد و پیش بینی های ما به درستی هر دو رشد را در همگرایی انرژی در امتداد نمونه را پیش بینی می کند. مطابق با دیگر یافته ها در ادبیات موضوع، نتایج ما نشان می-دهد که استفاده از انرژی در طول چهار دهه گذشته یک نقش ساده و مثبت را در هر رشد اقتصادی سرانه و همگرایی در سطح دولتی و ایالتی اجرا می کند. بر اساس این نتایج بحث ما در مورد پیامدهای سیاسی برای رشد درآمد دولت و مصرف انرژی است.
1. مقدمه
ادبیات اقتصادی مملو از مطالعاتی است که به بررسی رابطه بین مصرف انرژی و رشد اقتصادی پرداخته اند، و پس از چهار دهه از تحقیقات تجربی هنوز هیچ اتفاق نظری در مورد ارتباط علیتی بین انرژی و درآمد واقعی وجود ندارد. رابطه بین انرژی و رشد توجه بسیاری از محققین و عموم مردم را پس از دو بحران نفتی در دهه 70 به خود جلب کرده است. علاقه به این موضوع دوباره در سال 2000 در ارتباط با اجرای قیمتهای نفتی ظهور پیدا کرد که با نزدیک 150 دلار در هر بشکه در سال 2008 به اوج خود رسید(در مقایسه با قیمت جهانی بطور متوسط 25 دلار در هر بشکه در دهه 90 میلادی). مسئله اساسی در ادبیات موضوع شناسایی ارتباط علیتی در صورت وجود بین انرژی و رشد است،
6. بحث و الزامات سیاستگذاری
سازگار با مشاهدات تجربی اخیر شدت انرژی در کشورهای توسعه یافته، ما یک شاهد محکم برای همگرایی شدت انرژی در میان اقتصادهای پیشرفته پیدا می کنیم (ایالات متحده). نتایج ما بصورت بخشی از مطالعه سرکلی و اشترن (2015) الهام گرفته شده است، و یک نسخه قوی و ضعیف از فرضیه افتراق انرژی را مورد آزمون قرار می دهد. فرضیه قوی، همانطور که توسط سرکلی و اشترن تعریف شده است پیش بینی می کند که رشد اقتصادی اثر ناچیزی بر روی استفاده انرژی زمانی که درآمد افزایش پیدا می کند دارد. ما اثر رشد اقتصادی بر روی انرژی را مورد آزمون قرار ندادیم، اما به جای آن اثر استفاده انرژی بر روی رشد درآمد سرانه را بررسی کردیم. بر اساس تعریف ما از جدایی یا افتراق قوی، فرضیه را رد می کنیم. به این معنی که، ما شواهد کافی برای نشان دادن اینکه انرژی یک نقش مثبت و معنی دار را در رشد اقتصادی یا همگرایی بازی می کند را پیدا می کنیم، که یک جدایی محکم و قوی را بین استفاده انرژی و رشد اقتصادی سرانه در امریکا را نشان نمی دهد. این نتیجه توسط معناداری آماری متغیرهای انرژی در مدلهای رشد اقتصادی ثابت می شود.