چکیده
هدف: هدف از این بررسی، ارائه خلاصهایست جامع از آخرین پیشرفتها در زمینه مطالعهی آزمایشی مغز درباره تمایلات جنسی بشر، با تمرکز بر ارتباطات مغزی طی پاسخ جنسی.
یافتههای اخیر: الگوهای پایدار از فعالسازی مغز، برای فازهای مختلفی از پاسخ جنسی - خصوصاً در مورد فاز مطالبه- شکل گرفتهاند و تغییرات در این الگوها را میتوان به نوسانات پاسخ جنسی –از جمله به سوءکارکردهای جنسی- مرتبط دانست. بر این اساس محکم، مطالعات مربوط به ارتباطات مغز در زمینه پاسخ جنسی بشر، بهتدریج درک و شناخت بیشتری از کارکرد شبکه مغز و ساختار مربوطه به ما ارائه میدهند.
خلاصه: مطالعات مربوط به ارتباطات مغزی جنسی همچنان بسیار نوپا است. اما با پرداختن به مغز بعنوان یک اندام متصل، جوهرهی کارکرد مغز بطور دقیقتری انعکاس مییابد که درستنمایی یافتن زیستنشانها و اهداف مفید برای مداخله در سوءکارکردهای جنسی را افزایش میدهد.
از فعالیت تا ارتباط
تصویربرداری عصبی در تکنیکهای مختلف برای تجسمبخشیدن به ساختار و کارکرد سیستم عصبی بکار میرود. این بررسی، تقریباً فقط به نتایج حاصله از تصویرسازی رزونانس مغناطیسی (ام آر آی) میپردازد. ام آر آیِ ساختاری اطلاعاتی دربارهی سایز، شکل و یکپارچگی بافت خاکستری (کلاسترهای سلول بدن، مثلاً کُرتکس) و سفید (گرههای آکسون) در اختیارمان میگذارد. روشهای تحلیلی نظیر مورفومتریِ مبتنی بر وُکسل (VBM) قادرند چه درون سوژهها و چه بین سوژهها، برآوردهایی اتکاپذیر از تفاوتهای حجم ماده خاکستری و یا سفید ارائه دهند. تصویربرداری تانسور پخش (DTI) یک پروتکل ساحختاری ام آر آی است که میتواند یک نقشه ساختاری بعدمند از تراکتهای ماده سفید (اتصالات ساختاری) در مغز بازسازی نماید. متاآنالیز کمّی میتواند مجموعه دیتاهای بسیاری را با هم ترکیب کند تا به استنباطهای اتکاپذیرتری دربارهی ویژگیهای شکلشناسیِ مغز در جمعیتهای بزرگ دست یابد. نمونهای از این، مطالعاتی است که روی مغز 1400 انسان از چهار مجموعه دیتای مختلف انجام گرفته است که نمیتواند ایدهی دوریختیِ جنسیِ واضح در مغز انسان را اثبات کند.
ام آر آی کاربردی امکان تشخیص فعالیت عصبی در طول زمان را فراهم میسازد که معمولاً به کار، گروه، پارامترهای فیزیولوژیک یا روانشناختی یا خصایص فردی مرتبط است که محصول آن جانماییِ کاربردی فعالسازی) است. مجدداً باید گفت که روشهای متاآنالیز کمّی نظیر برآوردِ درستنماییِ فعالیت میتواند دیتای مطالعات فعالسازی چندگانه را با هم ادغام کند و باثباتترین الگوهای فعالسازی را با هم مخلوط کند آنهایی که میتوانند شبکههای کاربردی را شبیهسازی نمایند.
تحلیل تعامل و ارتباطات کارکردی درون مغز، «ارتباط کارکردی» نامیده میشود و اساساً بصورت همبستگی بین فعالیتهای عصبیِ حوزههای جداازهم، محاسبه میشود. ارتباط کارکردی را هم میتوان برای دیتای آفامآرآیِ مبتنی بر وظیفه اندازهگیری کرد و هم برای دیتای وضعیت استراحت. مورد دوم شامل وظایف یا پارادایمهای مداخلهگرانهای نمیشود که ممکن است باعث شود نتوان روی گروههای سوژهی بالقوه جذابی (مثلاً بزرگسالان) در زمینهی کارکرد جنسی مغزشان مطالعه کرد. روشهای مختلفی وجود دارد که میتوانند ارتباط کارکردی را تحلیل کنند؛ برخی از آنها مبتنی بر مدل هستند، نظیر تحلیل تعامل روان-تَنی (PPI)، که ارتباط کموبیش خاصی را تحت شرایط کاری مختلف و/یا بین گروهها ارزیابی میکند، در حالی که تحلیلهای دیگری نظیر تحلیل مولفهی مستقل به هیچ عملکرد وظیفهای نیاز ندارد و معمولاً میتواند شبکههای بزرگتر یا شبکههای بیشتری را همزمان ارزیابی کند. شبکههای مغزی که در مطالعات ارتباط کارکردی یافت میشوند چه در زمان انجام وظیفه و چه در حالت استراحت، شامل شبکهای از حالت پیشفرض، شبکه تصویری، شبکه حسی/حرکتی و شبکه task-positive است. بعنوان مثال، مطالعات وضعیت استراحت دریافتهاند که زنان از ارتباطات کارکردی قویتری در بخشهایی از شبکهی حالت پیشفرض نسبت به مردان برخوردارند و اینکه چرخهی قاعدگی این ارتباط را تغییر نمیدهد. نتیجهی این مطالعات این بوده است که اثرات فعالسازِ گذرای هورمونهای گنادال را نمیتوان مسئول دوریختیِ جنسی در ارتباطات کارکردی دانست. تحلل علیتِ گرانجر و مدلهای علیتیِ دینامیک نیز اطلاعاتی دربارهی مسیر ارتباطات بین نواحی مختلف مغز را به ما میدهند. ارتباط هدایتشدهی بین نواحی مغز، ارتباط «اثربخش» نامیده میشود.