چکیده
کاربرد نظریه سرمایهداری و درک یک اقتصاد مستقل، مجموعهای از شاخههای زیستمحیطی و اجتماعی را ایجاد نموده که از طریق استدلال اقتصاد سنتی قابل توضیح نیست. به منظور تعدیل موثر و کارآمد موضوعات مرتبط با پایداری، مباحث توسعه پایدار روشهای متحولانهای را همچون شاخصهای توسعه پایدار ایجاد نموده تا به ارزیابی پیشرفت در حوزه پایداری در جوامع، بدون استفاده از روشهای سنتی تحلیل هزینه-سود بپردازد. شاخصهایی که در این پژوهش مطرح میگردد، به عنوان روش ارزیابی پروژه در دپارتمانهای توسعه جوامع محلی کاربرد دارد. با استفاده از سیاستهای مدیریتی رشد محلی به عنوان یک مبنا، این شاخصها ایجاد شدهاند تا نشان دهند که چگونه یک پروژه رو به توسعه دارای سهمی در اهداف این سیاستهای مرتبط با هر سه بعد پایداری: یعنی زیستمحیطی، اقتصادی، و اجتماعی-اقتصادی است.
روشها
درک اهداف و مقاصد سیاستها، به عنوان اولین مرحله برای دستیابی به تعاریف مفهومی است که میتواند برای توسعه شاخص به عنوان ابزاری برای پیشرفت سیاستها مورد ارزیابی قرار گیرد. این بخش به معرفی پیشرفتهای اصلی و اموزههای فراگیر در مورد کاربرد سیستمهای شاخص میپردازد که بطور موثری به پیگیری پیشرفت در مسیر دستیابی به اهداف جوامع میپردازد که مستلزم هر سه بُعد توسعه پایدار است. ابتدائا، طرح سیاست، کاربرد شاخص، و اهداف اصلی سیاستها در شرایط توسعه شاخص معرفی میگردد. به دنبال ان، روش توصیفی مرتبط با تحلیل محتوای سیاستهای شهری و استانی، توضیح داده میشود و پس از آن بحث مربوط به روش اصلی تجزیه و تحلیل، ساختار و مقایسه، مطرح میگردد. در نهایت، نگاهی به طرح پرسشهای تحقیق در این پژوهش و ارزیابی بهترین روش برای عملیاتیکردن این سیاستها میپردازیم.
طرح سیاستها به دنبال یک روش مشارکتی، در ارتباط با توسعه سیاستهایی است که موضوعات عملیاتی را که در جامعه نفوذ دارد، به ذهن میاورد (نیگرن 1999). این روند باعث ایجاد مشروعیت در توسعه سیاستها میگردد. به هر حال، عملیاتی کردن سیاستها، برای موفقیت نهایی و دسترسی به اهداف جامعه، امری ضروری است. بدون وجود یک مکانیسم نظارتی برای ارزیابی پیشرفت در مسیر اهداف سیاستها، هیچ ارزیابی عملکردی وجود نخواهد داشت، و همچنین پاسخگویی در روند پروژههای شهری وجود ندارد. روشهای سنتی به ادغام شکلهای مختلف گزارشهای سالانه، شش ماهه، و سه ماهه میپردازد که توسط مدیران یا کمیسیونهای دولت محلی ارائه میشود. از لحاظ تاریخی، سیستمهای شاخص، به عنوان ابزار نظارت مالی و ارزیابی اهداف با توجه به توسعه سرمایه محسوس و همچنین نظارت ملی شرایط اقتصادی، برای بخشهای خصوصی، بکار گرفته میشوند. این روش ارزیابی ابتدائا در سده 1960 معرفی شد؛ به هر حال تا اواخر 1970، توسعه شاخص به عنوان ابزار نظارتی شرایط اجتماعی، به دلیل هزینههای سرسامآور گرداوری داده، کنار گذاشته شد (کینگسلی 2006). اخیرا، پیشرفتهای زیادی در روند گرداوری داده صورت گرفته که این سهولت به دلیل کاربرد سیستمهای شاخص به عنوان ابزاری برای ارزیابی اهداف سیاست جامعهگرا است (کینگسلی 1998).
چهار تغییر اصلی که در سالهای اخیر به وقوع پیوسته است، باعث تغییر ظرفیت شاخصها برای نظارت بر حسابهای اجتماعی شده است. این تغییرات عبارتند از: پیشرفت در سختافزارهای کامپیوتری که باعث توسعه ظرفیتهای کامپیوتری به منظور ذخیرهسازی و دستکاری داده و کاهش هزینهها شده است؛ تطبیق آدرسدهی و پیشرفت در حوزه نرمافزار GIS به منظور کمک در شناسایی مناطق مورد نظر؛ پیشرفت در زمینه مدیریت خودکار داده برای تحلیلهای اماری پیشرفته و صرف زمان کمتر؛ و پیشرفت در توسعه نهادهای محلی که انجمنهای غیردولتی را شکل داده که به عنوان واسطههای اطلاعاتی هستند، ارائه منابع خارجی با هزینه پایین برای گرداوری داده (کینگسلی 2006).