ترجمه مقاله نقش ضروری ارتباطات 6G با چشم انداز صنعت 4.0
- مبلغ: ۸۶,۰۰۰ تومان
ترجمه مقاله پایداری توسعه شهری، تعدیل ساختار صنعتی و کارایی کاربری زمین
- مبلغ: ۹۱,۰۰۰ تومان
ما با استفاده از داده های مالی و صادراتی کامل از شرکت های کوچک و متوسط (SME) بلژیکی بین سالهای 1998 و 2013، پی بردیم که صادر کنندگان در مقایسه با همتاهای غیر صادرکننده باید سرمایه در گردش (سرمایه جاری) نسبتاً بیشتری را تأمین کنند، و اینکه آنها این نیاز مالی را از طریق گرفتن وام های مالی کوتاه مدت بیشتر، برآورده می کنند. ما همچنین در عین اینکه نیازهای سرمایه در گردش را کنترل کردیم، پی بردیم که رابطه مثبت بین دارائی های کوتاه مدت قابل وثیقه و تأمین مالی کوتاه مدت از محل استقراض، برای شرکت های صادر کننده، چشمگیرتر است. ما خصوصاً نشان می دهیم که رابطه بین دارائی های کوتاه مدت قابل وثیقه و تأمین مالی از محل استقراض برای شرکتهای صادر کننده (با حجم صادرات زیاد) و شرکت هایی که محصولاتشان را به مقصدهای دور و مخاطره آمیز صادر می کنند، قوی تر است.
تأمین مالی فعالیت های صادرات SME ها
در زمینه نظریه جایگزینی (نظریه بده-بستان)، حجم زیادی از تحقیقات، تأثیر بین المللی شدن بر روی تصمیمات مالی شرکت های ثبت شده را بررسی کرده اند، و همچنین عواملی که می توانند تفاضل ساختار سرمایه بین شرکت های داخلی (DC) و شرکت های چند ملیتی (MNC) را توضیح دهند. شواهد تجربی نشان میدهند که MNC ها در مقایسه با DC های مشابه، نسبت بدهی طولانی مدت کمتری دارند (برگمن 1996؛ چن، چنگ، هی و کیم 1997؛ فاطمی 1988). فاطمی (1988)، و دوکاس و پانتزالیس (2003) نیز پی برده اند که MNC ها در مقایسه با DC ها نسبت بدهی کوتاه مدتی بیشتری را نشان میدهند. دیدگاه رایج در مقالات مربوط به ساختارهای سرمایه MNC این است که هر کدام از اثرات مثبت از تنوع فروش جغرافیایی بر روی بهره برداری (بلندمدت) و سررسید بدهی، توسط افزایش در مشکلات ریسک و کارگزاری (وساطت) جبران می شوند. همینطور شواهد تجربی به وجود یک مکانیزم جایگزینی بین تأمین مالی بدهی های بلندمدت و کوتاه مدت برای MNC ها اشاره دارند، که بشرح روبرو می باشد: سررسید وام ها کوتاه تر می شوند تا مشکلات همراه با خصوصیات وام گیرنده مخاطره آمیزتر MNC ها کاهش یابد.
اگرچه محققان با این گفته موافق هستند که اصولی که مبنای ساختار سرمایه و انتخاب سررسید بدهی شرکت های بازرگانی بزرگ را تشکیل می دهند تا حد زیادی برای کسب و کارهای کوچک و خصوصی هم قابل اعمال هستند (دیگریس، دی گویج و کاپرت 2012؛ مایکلاس، چیتندن و پوتزیوریس 1999؛ وان دِر ویست و توریک 1993)، اما ماهیت اختصاصی شرکت های خصوصی با اندازه کوچکتر، و ریسک ها و فرصت های همراه با تجارت بین المللی نشان میدهند که تأثیر بعضی از عوامل تعیین کننده ساختار سرمایه ممکن است در محیط SME های صادرکننده متفاوت باشد. چون شرکت های خصوصی کوچکتر از لحاظ روابط بانکی و دسترسی به اعتبار خارجی تفاوت زیادی با شرکت های بزرگ دارند، و چون آنها نمی توانند به همان راحتی شرکت های بزرگ تأمین مالی وام های کوتاه مدت و بلندمدت را جایگزین سازند، بنابراین شواهد تجربی موجود در مورد سیاست های تأمین مالی MNC ها ممکن است برای محیط صادرکنندگان خصوصی و کوچکتر قابل تعمیم نباشد.
دسترسی به تأمین مالی (خارجی) برای پشتیبانی از رشد، برای تمام شرکت ها و خصوصاً برای شرکت هایی که محصولات خود را به خارج کشور می فروشند، مهم است. بعلت دوره های طولانی تر حمل محصول و مسئولیت اجرایی همراه با معاملات فرا مرزی (هاملز و اسکاو 2013)، فاصله زمانی بین بستن قرارداد فروش و جمع آوری وجوه (پرداخت) از خریدار، در معاملات فروش بین المللی نسبتاً طولانی تر است. همینطور تأمین مالی پیشاپیش این سفارشات، باعث می شود که صادرکنندگان در مقایسه با شرکت های غیرصادراتی، تا حد زیادی به تأمین مالی سرمایه در گردش وابسته گردند (آهِن و همکارانش 2011). بعلاوه عقل سلیم حکم میکند که تأمین مالی دارائی های بلند مدت (همچون PPE) باید با وجوه بلندمدت (همچون وام های بلند مدت) انجام شود در حالیکه وجوه کوتاه مدت (همچون حدود اعتبار، یا اعتبار تجاری) را باید برای تأمین مالی دارائی های کوتاه مدت (همچون مطالبات، یا موجودی انبار) مورد استفاده قرار داد (چانگ 1993). بنابراین ما بر اساس بحث های بالا، فرضیه های زیر را پیشنهاد می کنیم: