ترجمه مقاله نقش ضروری ارتباطات 6G با چشم انداز صنعت 4.0
- مبلغ: ۸۶,۰۰۰ تومان
ترجمه مقاله پایداری توسعه شهری، تعدیل ساختار صنعتی و کارایی کاربری زمین
- مبلغ: ۹۱,۰۰۰ تومان
دیجیتالی شدن، فرصت های بی سابقه ای را برای شرکتهایی با اندازه کوچک و متوسط (SME) ارائه می کند. با این حال، بسیاری از شرکتهای کوچک و متوسط فاقد منابع و قابلیت ها هستند یا از سکون و بی تحرکی رنج می برند، که مانع از این فرصت ها می شود. این تحقیق بررسی می کند که چگونه شرکتهای کوچک و متوسط می توانند عملکرد را از طریق پلتفرمهای دیجیتالی افزایش دهند. مخصوصا، این مطالعه تاثیر قابلیت پلتفرم دیجیتالی و قابلیت شبکه ای را بر عملکرد مالی شرکتهای کوچک و متوسط کارآفرینی بررسی می کند. همچنین این تحقیق بررسی می کند که چگونه بهره برداری و اکتشاف، جهت گیری های این رابطه را تعدیل می کند. براساس تحلیل 230 شرکت کوچک و متوسط کارآفرینی، نتایج نشان می دهند که قابلیت پلتفرم دیجیتالی، تاثیر غیرمستقیم مثبتی بر عملکرد شرکتهای کوچک و متوسط کارآفرینی از طریق قابلیت شبکه دارد. همچنین، این تحقیق نشان می دهد که جهت گیری های استخراج و بهره برداری به ترتیب این تاثیر را به صورت مثبت و به صورت منفی تعدیل می کنند. این نتایج نشان می دهند که شرکتهای کوچک و متوسط کارآفرینی می توانند عملکردشان را از طریق پلتفرم دیجیتالی با همترازی این قابلیت با جهت گیری آنها بهبود دهند. بدین ترتیب، این یافته ها ادبیات شرکتهای کوچک و متوسط کارآفرینی و قابلیت های آنها را غنی سازی می کنند.
پیشینه نظری
شرکتهای کوچک و متوسط کارآفرینی و قابلیت پلتفرم دیجیتالی
اجرای فناوری های دیجیتالی، همچنین بعنوان دیجیتالی شدن شناخته شده است که تحقیقات زیادی (فریشامر، سنامور، کاوالی-بجورکمان، هرنل، و کارلوسن، 2018؛ جهانمیر و کاواداس، 2018؛ ویجیلا، پرا، و بیگنه، 2018)، را مخصوصا در زمینه شرکتهای کوچک و متوسط کارآفرینی (بی، دیویسون، و اسمیرنویز، 2017؛ گیوتوپولوس و همکاران، 2017؛ لی، سو، و همکاران، 2017) موردتوجه قرار می دهد. فناوری های دیجیتالی مبتنی بر سیستم های ICT هستند که اطلاعات را استانداردسازی می کنند و به سازمان ها امکان می دهند تا به سرعت کدگذاری کنند، ذخیره کنند، رسمی سازی کنند، و مقادیر فزاینده دانش را توزیع کنند (مارکوس، استاینفیلد، ویگاند، و مینتون، 2006؛ ویلیامز، دووی، لال، و شوارتز، 2009). برای دو دهه، تحقیقات بررسی کرده اند که چگونه ICT و فناوری های دیجیتال می توانند عملکرد کلی را از طریق بهبود کارایی عملیاتی (بعنوان مثال، از طریق مدیریت بهتر موجودی) و مشتری مداری (بعنوان مثال، از طریق تطبیق دقیق تر نیازهای بازار؛ برینجولفسون و مک کافی، 2014؛ ملویل و همکاران، 2004) ارتقا دهند. در این زمینه، تحولات فنی منجر به ظهور و گسترش سریعتر فناوری های پیچیده تر شده اند، که بعنوان پلتفرم های دیجیتالی شناخته می شوند (پارکر و همکاران، 2016).
پلتفرم های دیجیتالی، فرضیه های سنتی کسب و کار را با ارائه مولفه های فنی مانند دستگاه های سخت افزاری یا نرم افزاری به چالش می کشند، که ویژگی های آن ممکن است از طریق ماژول های مکمل، و مجموعه ای از قوانین، استانداردها و فرایندهای سازمانی برای هماهنگی طرف سوم و پذیرندگان توسعه یابد (دی روور، سورنسن، و بازول، 2018؛ مک لینتایر و اسرینواسان، 2017). بر این اساس، پلتفرم های دیجیتالی، معماری های ماژولار هستند که شامل ماژول های اصلی و قابل تعویض و کنترل مربوطه هستند (تیوانا، 2014). یک معماری پلتفرم، شرکت ها را قادر می سازد تا هر دو مقیاس پذیری- با تمرکز و ادغام ویژگی های مشترک در ماژول های اصلی- و تکامل پذیری- را با پیکربندی مجدد ماژول های قابل تعویض دنبال کنند (وارهام، فاکس، و کانو گینر، 2014). مخصوصا، عوامل موجود در اکوسیستم های پلتفرم می توانند منابع و دانش مشترک را با ایجاد ماژول های مکمل جدید به اشتراک بگذارند و استفاده کنند. از این نظر، پیشرفتهای اخیر در جمع آوری، تحلیل، و تفسیر اطلاعات، پذیرش پلتفرم های دیجیتالی را بعنوان تسهیل کننده های تعاملات تقویت کرده اند و اطلاعات و مدیریت شبکه را در مرکز بسیاری از مدلهای کسب و کار قرار داده اند (مک کافی و برینجولفسون، 2012؛ وان آلستین، پارکر، چودری، 2016).