منوی کاربری
  • پشتیبانی: ۴۲۲۷۳۷۸۱ - ۰۴۱
  • سبد خرید

ترجمه مقاله برخی از کاربردهای داده های شادکامی در اقتصاد

ترجمه مقاله برخی از کاربردهای داده های شادکامی در اقتصاد
قیمت خرید این محصول
۴۱,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله انگلیسی
عنوان فارسی
برخی از کاربردهای داده های شادکامی در اقتصاد
عنوان انگلیسی
Some Uses of Happiness Data in Economics
صفحات مقاله فارسی
29
صفحات مقاله انگلیسی
22
سال انتشار
2006
رفرنس
دارای رفرنس در داخل متن و انتهای مقاله
نشریه
Aeaweb
فرمت مقاله انگلیسی
pdf و ورد تایپ شده با قابلیت ویرایش
فرمت ترجمه مقاله
pdf و ورد تایپ شده با قابلیت ویرایش
فونت ترجمه مقاله
بی نازنین
سایز ترجمه مقاله
14
نوع مقاله
ISI
نوع ارائه مقاله
ژورنال
کد محصول
11161
وضعیت ترجمه عناوین تصاویر و جداول
ترجمه نشده است ☓
وضعیت ترجمه متون داخل تصاویر و جداول
ترجمه نشده است ☓
وضعیت ترجمه منابع داخل متن
ترجمه شده است ✓
ضمیمه
ندارد ☓
بیس
نیست ☓
مدل مفهومی
ندارد ☓
پرسشنامه
ندارد ☓
متغیر
دارد ✓
رفرنس در ترجمه
در انتهای مقاله درج شده است
رشته و گرایش های مرتبط با این مقاله
اقتصاد و روانشناسی، اقتصاد مالی و روانشناسی عمومی
مجله
مجله چشم انداز اقتصادی - Journal of Economic Perspectives
دانشگاه
دانشکده بازرگانی هاروارد، دانشگاه هاروارد، کمبریج، ماساچوست
doi یا شناسه دیجیتال
https://doi.org/10.1257/089533006776526111
۰.۰ (بدون امتیاز)
امتیاز دهید
فهرست مطالب
رشد اقتصادی بدون شادکامی؟
آیا تحقیقات مربوط به شادکامی با کاربرد صحیح مرتبط هستند؟
آیا می توان مقادیر شادکامی را مقایسه نمود؟
آیا افراد به تعریف دوباره معنای نمره شادکامی خود می پردازند؟
گسترش مفهوم رفاه اجتماعی
آیا شادکامی به درآمد نسبی بستگی دارد؟
آیا شادکامی افراد با تغییرات محیطی سازگار می شوند؟
استفاده از داده های شادکامی برای ارزیابی سیاست
توازن تورم- بیکاری
اقتصاد سیاسی
نتیجه گیری
تصاویر فایل ورد ترجمه مقاله (جهت بزرگنمایی روی عکس کلیک نمایید)
11161-IranArze     11161-IranArze1     11161-IranArze2
نمونه چکیده متن اصلی انگلیسی
Economists are trained to infer preferences from observed choices; that is, economists typically watch what people do, rather than listening to what people say. Happiness research departs from this tradition. Instead, happiness researchers have been particularly interested in self-reports of well-being, which may be as simple as an answer to a question with the general form: “Are you very happy, pretty happy, or not too happy?” Hundreds of thousands of individuals have been asked this kind of question, in many countries and over many years, and as reviewed in Frey and Stutzer (2002), researchers have begun to use these data to tackle a variety of questions.

Economic Growth without Happiness?

Most utility functions assume that higher levels of current personal income lead to higher utility. In 1974, Richard Easterlin introduced happiness data into economics and observed that their basic pattern was at odds with this assumption. Specifically, Easterlin (1974) observed that happiness responses are positively correlated with individual income at any point in time: the rich report greater happiness than the poor within the United States in a given year. Yet since World War II in the United States, happiness responses are flat in the face of considerable increases in average income. Figure 1 reports the average happiness response for repeated cross-sections of different Americans between 1975 and 1997 (with the three categorical answers assigned the numbers 1, 2 and 3). Figure 2 presents the cross-section results for the United States in 1994. A similar pattern has been observed in a large number of countries, including France, the United Kingdom, Germany and Japan, and for different periods of time (Easterlin, 1995; Blanchflower and Oswald, 2004). In Japan, income rose by a multiple of five between 1958 and 1987, and happiness remained stationary.1

Conclusions

Happiness data are being used to tackle important questions in economics. Part of this approach is quite natural, as many questions in economics are fundamentally about happiness. But the approach departs from a long tradition in economics that shies away from using what people say about their feelings. Instead, economists have built their trade by analyzing what people do and, from these observations and some theoretical assumptions about the structure of welfare, deducing the implied changes in happiness. Economists who believe that welfare can be measured to some extent by happiness surveys have an easier time. They simply compare measures of welfare, and what causes changes in welfare, under different scenarios. Of course, results based on happiness surveys should be treated critically and cautiously. But the two main alternatives for determining social welfare—either trying to back social welfare out of observed behavior or simply giving up and leaving it to the politicians— surely need to be treated critically and cautiously, too. The patterns observed in the empirical measures of welfare and happiness deserve to play at least some role in the evaluation of what social goals to emphasize, what macroeconomic tradeoffs are acceptable and what public policies are pursued.

نمونه چکیده ترجمه متن فارسی
اقتصاددانان برای رسیدن به اولویت ها از میان گزینه های مشاهده شده آموزش دیده اند؛ به عبارت دیگر، آنان معمولاً به جای گوش دادن به آن چه مردم می گویند، کاری را می بینند که آنان انجام می دهند. تحقیقات مربوط به شادکامی از این رسم فاصله گرفته است. در عوض، محققان شادکامی بیشتر به خودسنجی های بهزیستی علاقه مند بوده اند که ممکن است به سادگی پاسخ به سئوالی با شکل کلی زیر باشد: "آیا شما بسیار شاد، تا حدودی شاد، یا ناراحت هستید؟" این نوع از سئوال از صدها هزار فرد در بسیاری از کشورها و در طول سال های متمادی  پرسیده شده است و آن چنان که فری  و استاتزر  (2002) بررسی کرده اند، محققان استفاده از این داده ها را برای پرداختن به انواع مختلفی از سئوالات آغاز کرده اند.

رشد اقتصادی بدون شادکامی؟

بسیاری از توابع کاربردی چنین فرض می کنند که سطوح بالای درآمد جاری شخصی به سودمندی بیشتر منجر می شود. در سال 1974، ریچارد ایسترلین داده های مربوط به شادکامی را در علم اقتصاد مطرح کرده و مشاهده نمود که الگوهای اصلی آنها با این فرضیه اختلاف داشتند. ایسترلین، به طور خاص، مشاهده نمود که واکنش های شادکامی با درآمد فردی در هر نقطه از زمان همبستگی مثبت دارند: در سالی فرضی در ایالات متحده، افراد ثروتمند نشانه های بیشتری از شادکامی را نسبت به افراد فقیر در خود نشان دادند. اما از زمان جنگ جهانی دوم در ایالات متحده، واکنش های شادکامی در مقابل افزایش های چشمگیر در میانگین درآمد یکنواخت هستند. تصویر 1 میانگین واکنش های شادکامی را برای مقاطع پشت سرهمی از آمریکایی های مختلف بین سال های 1975 تا 1997 را نشان می دهد (همراه با سه پاسخ دسته بندی شده ا زشماره های 1 تا 3). تصویر 2 نیز نتایج مقطعی ایالات متحده در سال 1994 را نشان می دهد. الگوی مشابهی نیز در بسیاری از کشورهای دیگر، شامل فرانسه، انگلستان، آلمان و ژاپن، در دوره های زمانی مختلف مشاهده شد (ایسترلین، 1995؛ بلانچفلاور و اُسوالد، 2004). در ژاپن، میزان درآمد بین سال های 1958 تا 1987 پنج برابر شد و اما میزان شادکامی تغییری نکرد.

نتیجه گیری

داده های مربوط به شادکامی به منظور پرداختن به مسائل مهم در اقتصاد مورد استفاده قرار می گیرند. بخشی از این رویکرد کاملاً طبیعی است، چون بسیاری از سئوالات در اقتصاد به طور اساسی در مورد شادکامی هستند. اما این رویکرد از سنت قدیمی در اقتصاد، که از آن چه که مردم در مورد احساسات خود می گویند، استفاده نمی کند، فاصله می گیرد. در عوض، اقتصاددانان با تحلیل آن چه که مردم انجام می دهند، حرفه خود را بنا می نهند و از این مشاهدات و برخی از فرضیات نظری در مورد ساختار رفاه، تغییرات ضمنی در شادکامی را استنباط می نمایند. اقتصاددانانی که معتقد هستند می توان رفاه را تا حدی به وسیله تحقیقات مربوط به شادکامی ارزیابی نمود، از شرایط بهتری برخوردار هستند. آنان بر مبنای طرح های مختلف، به سادگی ارزیابی های رفاه و آن چه که باعث تغییر در رفاه می شود را با یکدیگر مقایسه می کنند. البته، باید نتایج حاصل از تحقیقات مربوط به شادکامی را به طور دقیق و هوشیارانه ای بررسی نمود. اما دو گزینه مهم دیگر برای تعیین رفاه اجتماعی- تلاش برای تعیین رفاه اجتماعی از طریق مشاهده رفتار یا تنها تسلیم شدن و گذاشتن مسئولین آن به عهده سیاستمداران- نیز مطمئناً نیازمند بررسی دقیق و هوشیارانه است. الگوهای مشاهده شده در معیارهای تجربی رفاه و شادکامی حداقل شایسته ایفای نقش در سنجش اهداف اجتماعی قابل بررسی، توازن های اقتصاد کلان قابل قبول و سیاست های عمومی قابل پیگیری است.


بدون دیدگاه