ترجمه مقاله نقش ضروری ارتباطات 6G با چشم انداز صنعت 4.0
- مبلغ: ۸۶,۰۰۰ تومان
ترجمه مقاله پایداری توسعه شهری، تعدیل ساختار صنعتی و کارایی کاربری زمین
- مبلغ: ۹۱,۰۰۰ تومان
Although research has shown that business model innovation (BMI) can create a firm's competitive advantage and enhance its performance, many small and medium-sized enterprises (SMEs) fail to obtain the expected outcomes when innovating their business model. Business Model Innovation (BMI) leads to irreversible fundamental changes in key components of a company's business model, which means it carries with it a high level of risk, ambiguity and uncertainty. Drawing on the data from a cross-industry sample of 563 European SMEs, we apply structural equation modelling to examine how a firm's performance is affected by innovating its business model. A conceptual model is developed to examine how organisational capabilities and implementation of a profit- or growth-oriented strategy, as materialised in BMI, affect a firm's overall performance. The results indicate that, while the direct link between BMI and firm performance is not significant, this path is fully mediated through efficiency growth, organisational capabilities and revenue growth. Furthermore, there are significant direct effects from efficiency growth, organisational capabilities and revenue growth on firm performance. These findings confirm the validity of the model and contribute to existing literature on BMI efforts in SMEs and provide guidelines to help company owners/managers implement informed decisions about the implementation of BMI based on their firm's strategies.
1. Introduction
Almost all business owners and managers want their firm to perform well. Revolutionary advancements in technology and rapid changes in regulations and the behaviour of customers and competitors alike create serious challenges for companies wanting to do business. To sustain continued growth, become more profitable and survive, firms need to adapt their business logic (Vukanovi´c, 2016). Businesses can either innovate their products, processes and marketing strategies, or they can innovate their business model. Since the advent of the Internet, the notions of business model (BM) and business model innovation (BMI) have received considerable attention in industry and academia (Aspara et al., 2010; Foss and Saebi, 2017). BM describes the logic of how a company creates, delivers and captures values (Teece, 2010), while BMI refers to the changes in the key elements of a firm’s BM or the architecture linking these elements in a structured, novel and nontrivial way (Foss and Saebi, 2017). As a method of innovating and adapting to a changing market (Hartmann et al., 2013), a well-designed BM is able to create and deliver value propositions that are attractive to customers. It helps create revenue streams and competitive advantages, and enables substantial value capturing by the business delivering an innovative and different portfolio of products and services (Teece, 2010).
اگر چه مطالعات نشان داده که نوآوری مدل کسب و کار(BMI) می تواند به برتری رقابتی یک شرکت کمک کرده و عملکرد آن را بهبود بخشد، بسیاری از شرکت های اقتصادی کوچک و متوسط(SMEs) هنگام ایجاد مدل اقتصادیشان از رسیدن به نتایج مورد نظرشان باز می مانند. نوآوری مدل کسب و کار(BMI) به تغییرات اساسی غیرقابل تغییر در بخش های کلیدی مدل شغلی یک کمپانی می انجامد، به این معنا که با خودش سطح بالایی از ریسک، ابهام و عدم اطمینان را به همراه دارد. بر اساس داده های به دست امده از نمونه آمیخته گری صنعتی از 563 SMEs اروپایی، ما از یک مدل معادله ساختاری برای بررسی این که قابلیت های سازمانی و به کارگیری یک استراتژی سود محور یا رشد محور، همان طور که در BMI نمود خارجی پیدا کرده است، چگونه می تواند عملکرد کلی یک شرکت را تحت تاثیر قرار بدهد. نتایج نشان می دهد که، در حالی که لینک مستقیم میان BMI و عملکرد شرکتی اهمیتی ندارد، این مسیر به عنوان یک واسط میان رشد راندمان، ظرفیت های سازمانی و افزایش درآمد عمل می کند. به علاوه، تاثیرات مستقیم مهمی از رشد بازدهی، ظرفیت های سازمانی و افزایش درآمد بر روی عملکرد شرکتی وجود دارد. این یافته ها معتبر بودن این مدل را تایید کرده و به مطالعات موجود بر روی عملکرد BMI در SMEs کمک کرده و دستورالعمل هایی برای کمک کردن به صاحبان و مدیران کمپانی ها برای اتخاذ تصمیمات آگاهانه درباره به کارگیری BMI بر اساس استراتژی شرکتهایشان، فراهم می کند.
1. مقدمه
تقریبا همه صاحبان و مدیران تجاری می خواهند که شرکتشان عملکرد خوبی داشته باشد. پیشرفت های انقلابی در تکنولوژی و تغییرات سریع در قوانین و رفتار مصرف کنندگان و هم چنین رقبا چالش های جدی برای کمپانی های که در صدد تجارت هستند ایجاد کرده است. به منظور حفظ و تداوم در رشد، سود دهی بیش تر و ماندن در بازار، شرکت ها باید منطق تجارتی خود را با شرایط تطبیق بدهند(ووکانویچ، 2016). مشاغل یا می توانند در محصولاتشان، فرآیندها و استراتژی های فروششان نوآوری ایجاد کنند و یا در مدل تجارتی خود خلاقیت به خرج بدهند. از بدو ظهور اینترنت، مفاهیم مدل تجارتی(BM) و خلاقیت مدل تجارتی(BMI) در صنعت و دانشگاه به طور قابل ملاحظه ای مورد توجه قرار گرفته اند(آسپارا و دیگر نویسندگان 2010؛ فاس و سائبی 2017). BM منطق چگونگی ایجاد، اجرا و ثبت ارزش ها را به وسیله یک کمپانی توصیف می کند(تیس 2010)، در حالی که BMI به تغییرات موجود در عناصر کلیدی BM یک شرکت و یا نظم و ترتیبی که این عناصر را به شکلی سازمان یافته، نو و پیچیده به هم متصل می کند، مرتبط است (فاس و سائبی 2017). به عنوان یک روش برای ایجاد خلاقیت و تطبیق با بازار در حال تغییر(هارتمن و دیگر نویسندگان، 2013) یک BM خوب طراحی شده قادر است پیشنهاد های ارزشی را ایجاد و اجرا کند که برای مصرف کنندگان جذاب است. آن می تواند به ایجاد جریان های سودی و برتری های رقابتی کمک کرده و ارزش قابل توجه ثبت شده به وسیله تجارت اجرا کننده مجموعه ای از محصولات و خدمات خلاقانه و متفاوت را فعال کند(تیس، 2010).