چکیده
این پژوهش نقش رهبری کارآفرینی در هماهنگی دامنههای منبع در راستای ارزش آفرینی مؤثر و جذب در نوآوری باز (OI) را مورد بررسی قرار میدهد. برای این کار، یک چارچوب سه لایه پیشنهاد میشود که نخست به بررسی نقش رهبران OI در بسترسازی محیطی که از محرکهای انگیزشی گوناگون اعضاء شبکه در دامنۀ ورودی پشتیبانی میکند، خواهد پرداخت. دوم اینکه تأثیر ایجاد جنبههای مختلف توان، از طریق التزام رهبران OI به جهتگیری یک جریان غالب از نوآوری در عرصۀ سازمانی را شرح میدهد. و سوم اینکه تأثیر سهم کارآفرینی رهبران OI را به عنوان یک اصل اساسی مطرح میسازد. البته سهم اصلی رهبران OI در کارآفرینی به صورت فعالیتهای فرصتیابی و مزیتیابی میباشد که در راستای خلق سرمایههای دانش محور و استراتژیهای پولی، و همچنین تقاضاهای غالب و دینامیکهای رایج موجود در عرصۀ بازار میباشد. مدل پیشنهاد شده در این مقاله، از طریق ترسیم نمونههای حاصل از ارتباطات اُپن سورس یا متن باز تشریح میشود که بر روی گیتهاب استقرار یافته است. این پژوهش، بر روی نوآوری باز و رهبری کارآفرینی تمرکز دارد. ضمن اینکه با تأکید بر روی اهمیت کارآفرینی در بین مدیران OI، تحقیق بر روی نوآوری باز را فراتر از تمرکزی که جامعۀ مدیران و اعضای فنی بر روی این موضوع دارند، دنبال میکند. این پژوهش با نقد و بررسی ایجاد رهبری کارآفرینی از دیدگاه OI، نگرشهای تازهای در مورد پیچیدگیهای موجود در روند پیشبرد و درآمدزایی از نوآوری در محیطهایی که از سطح همکاری بالاتری برخوردارند را ارائه میدهد. این محیطها حاصل جهتگیریهای غالب در اولویتگذاری سازمانی هستند که در این مقاله به آن پرداخته خواهد شد.
2. پس زمینۀ پژوهشی و مرور متن
جوامع اُپن سورس یا متن باز، متون منحصر به فردی برای بررسی پیچیدگیهای رهبری و چالشهای موجود در محیطهای نوآور با تعاملات بالا را پیشنهاد میکنند. این جوامع ابتدا شبکۀ پیچیدهای از عوامل محرک با انگیزههای متنوع به منظور پیوستن، همکاری کردن و مشارکت کردن در این قبیل نوآوریها ایجاد میکنند (وون کروگ،2003؛ وون هیپِل،2001-a، b). به عنوان مثال، در حالی که عوامل وابستهای مثل اعضای دستاندرکار در فناوریهای جدید به وسیله پاداشهای بیرونی به شکل منابعی که به طور عمومی در دسترس عوام میباشند، داوطلب مشارکت میگردند، بیشتر توسعهدهندگان غیروابسته و بیگانه، بدون چشمداشت مالی حاضر به مشارکت در پیشبرد همان وظایف هستند (هارس،2002). دوم، چون معمولاً این جوامع به صورت اُرگانیک تشکیل شدهاند، لذا گرایش به سمت ساختارهای غیر رسمی دارند که فاقد تشکیلات سلسله مراتبی میباشند (اُ ماهونی و فرارو،2007). بنابراین، ماهیت قدرت به وجود آمده به وسیلۀ رهبری در این جوامع عموماً ریشه در درک مشترک مشروعیت، رابطهمندی و تخصص داشتن رهبر دارد که نیاز به رویکردهای حاکمیتی شایسته سالاری دارد (فرنچ،1959؛ پودساکوف و شریشیم،1985).
2 – 1 رهبری و نوآوری باز
متون مربوط به الزام رهبری به ایجاد انگیزههای مربوط به نوآوری باز، بر دو شاخص اصلی تأکید دارند که عبارتند از: مشارکتهای اجتماعی رهبری و مشارکتهای فنی وی (اُ ماهونی و فرارو،2007؛ فلمینگ و واگوسپک،2007). با این وجود، این مشارکتها نه تنها بستگی به شایستگی و صلاحیت داوطلبان رهبری دارند، بلکه به انگیزه آنان در پیوستن و مشارکت در پروژه نیز بستگی دارند.
محیطهایی که از انگیزههای عضویت پشتیبانی به عمل میآورند، مشارکتها را افزایش میدهند. ساختارهای غیر رسمی توسعه و انگیزههای درونی را تسهیل میکنند؛ در حالی که پاداشهای بیرونی خیلی ضعیف به چشم میآیند (هرتِل،2003؛ شاه،2006؛ کروگ،2012). در فضای محرکهای بدیهی بیرونی و انگیزه بخشی در پروژههای OI، انتظار میرود که تأثیر انگیزههای درونی ذاتی بر عملکرد اعضاء تقویت شود (گاگنه و دِسی،2005). در نتیجه افرادی که به وسیلۀ انگیزههای درونی ترغیب شده و از پاداشهای بیرونی دور نگه داشته شدهاند، ممکن است در مقایسه با توانمندیهای مشابه، از تأثیرگذاری بیشتری در OI برخوردار باشند؛ ولی توافق و همسویی کمتری در مقایسه با محرکهایی که از انگیزههای درونی برخوردار بودهاند، داشته باشند.