ترجمه مقاله نقش ضروری ارتباطات 6G با چشم انداز صنعت 4.0
- مبلغ: ۸۶,۰۰۰ تومان
ترجمه مقاله پایداری توسعه شهری، تعدیل ساختار صنعتی و کارایی کاربری زمین
- مبلغ: ۹۱,۰۰۰ تومان
همانطور که اقتصاد چرخشی و پایداری توجه بیشتر دولتها، صنعت و دانشگاهها را به خود جلب میکند، نوآوری مدل کسبوکار برای چرخشی بودن و پایداری، برای تقویت مزیت رقابتی شرکتها واجب و لازم میشود. انواع مختلفی از روشهای نوآوری مدل کسبوکار متناسب با اصول اقتصاد چرخشی یا پایداری مطرح شدهاند. اگرچه، آنها به طور کل به عنوان دو حوزه دانش جداگانه مورد توجه قرار گرفتهاند، اما فرصتی وجود دارد که همافزاییها از تقاطع این دو جریان حاصل شوند. در این مقاله، بر اساس بررسی سیستماتیک مقالات دانشگاهی و روشهای مبتنی بر کارورز، مروری بر رویكردهای مربوط به نوآوری مدل کسبوکار برای اقتصاد چرخشی و یا پایداری ارائه شده است. مرور سیستماتیک مقالات، 94 نشریه و 92 رویکرد ( از جمله مدلها، روشها یا ابزارهای مفهومی) را شناسایی کرد. رویکردهای مختلف طبق فرایند نوآوری مدل کسبوکار و با پیروی از یک دیدگاه قابلیت پویای سه مرحلهای طبقهبندی شدند. پس از آن، با استفاده از 5 ویژگی (ماهیت دادهها ، مرزهای تجزیهوتحلیل ، سطح انتزاع ، دیدگاه مبتنی بر زمان و سبک ارائه) مورد مقایسه قرار گرفتند تا درک بهتری از نحوه استفاده ازاینرویکردها را در تحقیق و عمل فراهم آورند. بر اساس این بررسی، یافتههای کلیدی که روندها و بازتابهای مربوط به رابط دامنههای نوآوری مدل کسبوکار بر پایداری و اقتصاد چرخشی را تعیین میکنند، ارائه شدهاند. علاوه براین، برخی از شکافها مشخص شده و چارچوبی که دستور کار تحقیقات آینده را برای پیشبرد همزمان هر دو جریان ترسیم میکند، تعیین شده است.
پسزمینه
نوآوری مدل کسبوکار (BMI)
ساختار مدل کسبوکار (BM) در دهه 1970 معرفی شد و در ابتدا با مدلسازی سیستم در فنآوری اطلاعات همراه بود. از دهه 1990 ، این مفهوم با مشارکت در بسیاری از رشتهها، از جمله نظریههای فنآوری، سازمانی و استراتژی تکامل پیدا کرده است (Wirtz و همکاران، 2016). مدل کسبوکار (BM) در تفسیر مدرن خود، به عنوان "طراحی یا معماری مکانیسمهای ارزشآفرینی، ارزش رسانی و جذب ارزش" یک کسبوکار شناخته میشود (Teece، 2010). بهعبارتدیگر، مدل کسبوکار (BM) نحوه عملکرد یک کسبوکار را توضیح میدهد (Magretta، 2002).
با پیوند این دو حوزه "متناقض" از دانش (فنی/فیزیکی، عموماً مبتنی بر حقایق سخت، و اقتصادی عموماً مبتنی بر فرضیات مبهم ) و به دلیل ماهیت غیرقابل بیان و جامع بودن دامنه آن در تفسیرهای مدرن، هنوز تعریف دقیقی از مدل کسبوکار (BM) وجود ندارد و به روشهای مختلفی تعبیر شده است (Gassmann و همکاران، 2016). بهطورکلی، چارچوبهای مدل کسبوکار (BM) ، پیرامون مفهوم منطق ارزشآفرینی یک سیستم مرجع، همگرا هستند (برای مثال، سازمان، زنجیره ارزش، بخش صنعت)، و میتوان آنها را با المانهای مختلفی نشان داد (Wirtz و همکاران، 2016). بوم مدل کسبوکار (BM) که بسیار مورد استناد قرار گرفته است، اجزای سازنده ارزشآفرینی را در چهارستون در نظر میگیرد: " محصول/ارزش پیشنهادی"، "جنبههای مالی"، "رابطه مصرف کننده" ، و "مدیریت زیرساختها" (Osterwalder و همکاران، 2005). پس از آن، این چهارستون توسط Richardson (2008) به سه شکل اصلی مدیریت ارزش تغییر یافتند: "ارزش پیشنهادی"، "ارزشآفرینی و ارزش رسانی" و "جذب ارزش". این بازنماییها به دیدگاه ایستای مدل کسبوکار (BM) مربوط میشود.
مفهوم نوآوری مدل کسبوکار (BM)در راستای این مطالعات قرار دارد که شامل تغییر BM ( با ایجاد، تنوع، کسب یا تغییر شکل) به عنوان واکنشی نسبت به انگیزههای داخلی و خارجی میباشد (Foss و Saebi، 2017؛ Geissdoerfer و همکاران، 2018b). در این دیدگاه، BM میتواند (1) یک توانمندساز تغییرات استراتژیک در فرایندهای نوآوری (برای مثال، محصولات/خدمات) یا (2) منبع عملکرد مزیت رقابتی به عنوان خود نوآوری باشد (Boons و همکاران، 2013).