ترجمه مقاله نقش ضروری ارتباطات 6G با چشم انداز صنعت 4.0
- مبلغ: ۸۶,۰۰۰ تومان
ترجمه مقاله پایداری توسعه شهری، تعدیل ساختار صنعتی و کارایی کاربری زمین
- مبلغ: ۹۱,۰۰۰ تومان
و برای خرید ترجمه کامل مقاله با فرمت ورد از دکمه های زیر استفاده نمایید.
There is ongoing debate on the utility of trait emotional intelligence and whether it is distinguishable from the five-factor model of personality. In study 1, we investigated the incremental validity of trait emotional intelligence in predicting negative emotional states, after controlling for the five-factor model personality traits. The TEIQue, Mini-IPIP, and DASS-21 were administered to a community based Australian sample. Three significant predictive models emerged: (1) wellbeing, and neuroticism predicting depression; (2) emotionality, and neuroticism predicting anxiety; and (3) self-control, and neuroticism predicting stress. In Study 2, we further explored the relationship between TEIQue domains, neuroticism, and negative emotional states. Three partial mediation models were found: (1) wellbeing mediated the relationship between neuroticism and depression; (2) emotionality mediated the relationship between neuroticism and anxiety; and (3) self-control mediated the relationship between neuroticism and stress. The findings highlight that trait emotional intelligence is related to, and yet distinct from extraversion, conscientiousness, agreeableness, neuroticism, and openness. They also provide support for the incremental validity of the TEIQue domains in predicting depression, anxiety, and stress, beyond the five-factor model personality traits in a community based Australian sample, with the domains of trait emotional intelligence potentially operating as protective factors from pervasive negative moods.
1. Introduction
The concept of emotional intelligence (EI) coined by Salovey and Mayer (1990) refers to the ability to perceive, express, and regulate one's own emotions, and understand the emotions of others. EI has been operationalised as both an “ability” based model, and a “trait” based model. Interestingly, the two perspectives of EI are found to weakly correlate (Ferguson and Austin, 2010; Qualter et al., 2012) and show different patterns of associations with other cognitive constructs (e.g., personality, Dimitrijevic et al., 2018; theory of mind, Ferguson and Austin, 2010; intelligence, Karim and Shah, 2014; academic ability, Qualter et al., 2012).
در مورد استفاده از هوش هیجانی صفت و اینکه آیا از مدل پنج عاملی شخصیت قابل تمایز است یا خیر بحث و جدل مداومی وجود دارد. در مطالعه ی 1، ما روایی افزایشی هوش هیجانی صفت در پیش بینی حالات احساسی و هیجانی منفی را بعد از کنترل خصوصیات و ویژگی های شخصیتی مدل پنج عاملی ارزیابی کردیم. TEIQue, Mini-IPIP و DASS-21 برای یک نمونه ی استرالیایی مبتنی بر جامعه اجرا شدند. سه مدل پیش گویانه ی مهم پدیدار شدند: (1) بهزیستی، و روان رنجوری پیش بینی کننده ی افسردگی؛ (2) هیجان پذیری، و روان رنجوری پیش بینی کننده ی اضطراب؛ خودکنترلی، و روان رنجوری پیش بینی کننده ی استرس. در مطالعه ی 2، ما رابطه ی بین حوزه های TEIQue، روان رنجوری، و حالات هیجانی منفی را بیشتر مورد بررسی قرار دادیم. سه مدل نسبی بدست آمد: رابطه ی بین روان رنجوری و افسردگی واسطه شده با بهزیستی؛ (2) رابطه ی بین روان رنجوری و اضطراب واسطه شده با هیجان پذیری؛ و (3) رابطه ی بین روان رنجوری و استرس واسطه شده با خودکنترلی (خویشتن داری). یافته ها نشان می دهند که هوش هیجانی صفت با برون گرایی، وجدانمندی، توافق پذیری، روان رنجوری، و پذیرندگی (گشودگی) در ارتباط بوده و درعین حال متمایز از آن هاست. همچنین از روایی افزایشی حوزه های TEIQue در پیش بینی افسردگی، اضطراب، و استرس، ورای ویژگی های شخصیتی مدل پنج عاملی در یک نمونه ی استرالیایی مبتنی بر جامعه، با دامنه های هوش هیجانی صفت که احتمالا به صورت عوامل محافظت کننده از خلق و خوی منفی شایع عمل می کند، پشتیبانی می کنند.
1- مقدمه
مفهوم و نگرش هوش هیجانی (EI) که توسط سالوی و مایر (1990) مطرح شده به توانایی درک احساسات و هیجانات خود، بیان و مهار آن ها، و درک احساسات دیگران اشاره می کند. هوش هیجانی هم به عنوان یک مدل مبتنی بر توانایی و هم به صورت یک مدل مبتنی بر صفت اجرا شد. جالب اینجاست که دیده شده که این دو دیدگاه در خصوص هوش هیجانی همبستگی ضعیفی با هم دارند (فرگوسن و آستین، 2010؛ کوآلتر و همکاران، 2012) و الگوهای مختلفی از ارتباط و همبستگی با سایر نگرش های شناختی را نشان می دهند (برای مثال، شخصیت، دیمیتریجیویج و همکاران، 2018؛ نظریه ی ذهن، فرگوسن و آستین، 2010؛ هوش، کریم و شاه، 2014؛ توانایی علمی و سواد، کوالتر و همکاران، 2012).