ترجمه مقاله نقش ضروری ارتباطات 6G با چشم انداز صنعت 4.0
- مبلغ: ۸۶,۰۰۰ تومان
ترجمه مقاله پایداری توسعه شهری، تعدیل ساختار صنعتی و کارایی کاربری زمین
- مبلغ: ۹۱,۰۰۰ تومان
و برای خرید ترجمه کامل مقاله با فرمت ورد از دکمه های زیر استفاده نمایید.
Artificial intelligence (AI) is a hot topic in society as it seems to extend and challenge human cognitive capacity. Yet, it is surprising that human intelligence research in particular and psychology in general has so far contributed very little to the ongoing debates on AI and the related philosophical movements of trans- and posthumanism. Transhumanism promotes the development of technologies that aim at strongly enhancing human psychological (especially intellectual) capacities, achieved by applying neuroscience methods such as transcranial electric/magnetic stimulation (TES, TMS), brain–computer interfaces (BCIs), deep-brain stimulation (DBS), pharmacological and even nanotechnological methods aimed at brain repair or enhancement of brain plasticity. The goal is to achieve a “post-human future,” in which current problems of human mankind should finally be solved. In this contribution I will (1) describe current neuroscientific and pharmacological methods that aim at enhancing human intelligence and how successful they can currently be considered; (2) outline potential implications of a wider application of cognitive enhancements (viewed from a societal perspective, and from an evolutionary perspective of individual differences); (3) outline commonalities and differences between concepts of human versus artificial intelligence; (4) discuss the promises and perils of an (artificial) “super-intelligence” (sensu Nick Bostrom); and (5) consider how psychology could or should contribute to the development of such a “super-intelligence.” Finally, I will try to answer the question: What are the implications of our knowledge on individual differences in psychological traits (e.g., cognitive and social/emotional traits, values) for the further development of AI?
Worldwide, artificial intelligence (AI) has become a hot topic in many sciences as well as in public debates. AI is supposed to simulate human intelligence in order to support or even extend humans' abilities (Otte, 2019). However, the development and application of AI systems is also accompanied by challenges and risks for humanity. In the future, AI systems might, for instance, challenge human cognitive capacity
5. Implications for intelligence research
Someday humans might not be able to keep up with AI(s) anymore and, while currently (cognitive) intelligence could be considered one of the most important human psychological traits, this might no longer be the case in 20, 50, or 100 years. What is then left for humans? Will the “niche” of humans be the social/emotional competence and/or creativity? Currently, emotions and social processes cannot be “coded” in the form of algorithms to run on computers, thus these processes might remain the specialty of humankind.
هوش مصنوعی موضوع داغی در جامعه است چون به نظر میرسد که ظرفیت شناختی انسان را گسترش و تغییر میدهد. با وجود این، شگفتآور است که پژوهشهای هوش انسان بهطور اخص و روانشناسی بهطور اعم تاکنون سهم بسیار اندکی در مناظرههای کنونی پیرامون هوش مصنوعی و جنبشهای فلسفی مرتبط تراانسانگرایی و پساانسانگرایی داشتهاند. تراانسانگرایی توسعهی فنآوریهایی را ترویج میکند که بر آن هستند تا قویاً ظرفیتهای روانشناختی انسان (بهویژه هوشی) را ارتقا بخشند و این امر از راه بهکار بستن روشهای علوم اعصاب همچون تحریک مغناطیسی مغز (TES، TMS)، رابطهای مغز-رایانه (BCIs)، شبیهسازی عمقی مغز (DBS)، روشهای داروشناختی و حتی فنآوری نانو با هدف ترمیم مغز یا ارتقای انعطافپذیری مغز تحقق مییابد. هدف آن است که به یک «آیندهی پساانسان» دست یابیم که در آن مسائل کنونی بشریت میبایستی در نهایت حل شوند. در این نوشتار من: 1) روشهای علوم اعصاب و داروشناختی کنونی که بر آنند تا هوش انسان را ارتقا بخشند و اینکه در حال حاضر تا چه اندازه میتوان آنها را موفق در نظر گرفت، تشریح خواهم کرد؛ 2) دلالتهای بالقوهی کاربرد گستردهتر ارتقاهای شناختی (از منظر اجتماعی، و از منظر تکاملیِ تفاوتهای فردی) را بهاختصار برخواهم شمرد؛ 3) شباهتها و تفاوتهای میان مفاهیم هوش انسانی و هوش مصنوعی را توضیح خواهم داد؛ 4) دربارهی امیدها و خطرات یک «هوش برتر» (مصنوعی) (به تعبیر نیک بوستروم) بحث خواهم کرد؛ و 5) به این میپردازم که چگونه روانشناسی میتواند و میبایست در توسعهی چنین «هوش برتری» مشارکت کند. در پایان خواهم کوشید تا به این پرسش پاسخ دهم: دلالتهای دانش ما دربارهی تفاوتهای فردی به لحاظ خصوصیات روان-شناختی (برای نمونه، خصوصیات شناختی و اجتماعی/عاطفی، ارزشها) برای توسعهی بیشتر هوش مصنوعی چیست؟
در سراسر جهان، هوش مصنوعی به موضوع داغی در بسیاری علوم و نیز در مناظرهها و محافل عمومی تبدیل شده است. هوش مصنوعی قرار است هوش انسانی را شبیهسازی کند تا تواناییهای انسانها را پشتیبانی یا حتی ارتقا بخشد (اوتی، 2019). با وجود این، توسعه و کاربرد سیستمهای هوش مصنوعی همچنین دارای چالشها و خطرهایی برای بشر است. برای نمونه، در آینده، سیستمهای هوش مصنوعی ظرفیت شناختی انسان را به چالش میکشند.
5. دلالتها برای پژوهشهای هوش
روزی ممکن است انسانها دیگر نتوانند به پای هوش مصنوعی برسند. در حالی که هماکنون هوش (شناختی) را میتوان یکی از مهمترین خصوصیات روانشناختی انسان تلقی کرد، این موضوع ممکن است در 20، 50 یا 100 سال آینده دیگر صادق نباشد. در آن صورت چه چیزی برای انسانها باقی میماند؟ آیا «مزیت» انسانها توانش اجتماعی/عاطفی و یا خلاقیت خواهد بود؟ در حال حاضر، عواطف و فرایندهای اجتماعی را نمیتوان در قالب الگوریتمهایی «کدگذاری» کرد و روی رایانهها اجرا نمود، بنابراین، این فرایندها ممکن است ویژگی خاص بشر باقی بمانند.