ترجمه مقاله نقش ضروری ارتباطات 6G با چشم انداز صنعت 4.0
- مبلغ: ۸۶,۰۰۰ تومان
ترجمه مقاله پایداری توسعه شهری، تعدیل ساختار صنعتی و کارایی کاربری زمین
- مبلغ: ۹۱,۰۰۰ تومان
Abstract
This study examines how the degree of fit between the brand extension and the parent brand, in the case of heritage sites, affects the extension's brand equity-formation, considering the mediating role of brand attitude and brand credibility and the moderating role of the tourist's level of experience of the parent heritage brand. An experimental design is applied, in which two different levels of fit between the parent heritage brand and the brand extension are controlled between subjects. Suggestions are provided for effective ways of enhancing heritage brand equity and therefore contributing to destination promotion and competitiveness.
1. Introduction
Cultural heritage is considered a key factor in the socioeconomic development of territories in general (neighborhoods, cities, regions, and countries) (Bowitz & Ibenholt, 2008; Henche & Salvaj, 2017) and in that of tourist destinations, in particular (Carbone, 2016; Halpenny et al., 2018; Henche, 2018). When a heritage site is designated a World Heritage Site (WHS), this high-profile recognition constitutes a powerful heritage brand (Timothy, 2011) that enjoys significant status, perceived quality, and authenticity (Ryan & Silvanto, 2009). This heritage brand exerts a positive effect on demand patterns in the territories concerned (Halpenny et al., 2018; Poria et al., 2011), reducing tourist perceived risk associated with choosing a destination (Halpenny et al., 2018) and, ultimately, increasing tourist confidence in the destination in question (Hassan & Rahman, 2015). Therefore, heritage sites that carry the WHS hallmark are a focus of significant appeal for tourists and drivers of wealth-creation for the territories in which they are located. They also constitute an enormous source of potential for destinations’ on-going economic development through the creation of brand extensions—a topic of particular interest to marketing scholars (Aaker, 1990; Kim et al., 2019; Reast, 2005).
این مطالعه به بررسی این موضوع می پردازد که با توجه به نقش واسطه ای نگرش نسبت به برند و اعتبار برند و نقش تعدیل کننده سطح تجربه گردشگر از برند والد، درجه تناسب بین توسعه برند و برند والد (اصلی) در مورد مکان های تاریخی (میراث)، چگونه بر شکل گیری ارزش ویژه برند توسعه اثر می گذارد. در این مطالعه یک طرح آزمایشی اعمال می شود که در آن، دو سطح مختلف تناسب بین برند میراث والد و توسعه برند، بین سوژه ها کنترل می شود. پیشنهادهایی برای روش های موثر افزایش ارزش ویژه برند میراث و در نتیجه کمک به ارتقا و رقابت پذیری مقصد ارائه شده است.
1. مقدمه
به طور کلی میراث فرهنگی به عنوان یک عامل کلیدی در توسعه اجتماعی-اقتصادی قلمروها (محله ها، شهرها، مناطق و کشورها) (بوویتز و ایبن هولت، 2008؛ هنچه و سلواج، 2017) و به طور خاص در مقاصد گردشگری (کاربن، 2016؛ هالپنی و همکاران، 2018 ؛ هنچه، 2018) در نظر گرفته می شود. هنگامی که یک مکان میراث جهانی در سایت میراث جهانی (WHS) برگزیده می شود، این شناخت سطح بالا، یک برند میراث قدرتمند را تشکیل می دهد (تیموتی، 2011) که از وضعیت مهم، کیفیت درک شده و اصالت برخوردار است (رایان و سیل وانتو، 2009). این برند میراث فرهنگی تاثیر مثبتی بر الگوهای تقاضا در مناطق مورد نظر اعمال می کند (هالپنی و همکاران، ۲۰۱۸، پوریا و همکاران، ۲۰۱۱)، ریسک درک شده گردشگری مرتبط با انتخاب مقصد را کاهش می دهد (هالپنی و همکاران، 2018) و در نهایت، اعتماد گردشگران به مقصد مورد نظر را افزایش می دهد (حسن و رحمان، 2015). بنابراین، مکان های میراث فرهنگی که دارای نشان جهانی WHS هستند، کانون توجه گردشگران و محرک های ثروت آفرینی برای سرزمین هایی هستند که در آن ها واقع شده اند. آن ها همچنین منبع عظیمی از پتانسیل توسعه اقتصادی در حال پیشرفت مقاصد را از طریق ایجاد توسعه برند (موضوع مورد علاقه محققان بازاریابی) تشکیل می دهند (آکر، 1990؛ کیم و همکاران، 2019؛ رست، 2005).