ترجمه مقاله نقش ضروری ارتباطات 6G با چشم انداز صنعت 4.0
- مبلغ: ۸۶,۰۰۰ تومان
ترجمه مقاله پایداری توسعه شهری، تعدیل ساختار صنعتی و کارایی کاربری زمین
- مبلغ: ۹۱,۰۰۰ تومان
مرور ادبیات
به کار گیری و انطباق نوآوریهای مدیریتی
ادبیات مطالعاتی گستردهای در رابطه با به کار گیری نوآوریهای مدیریتی (آبراهامسون 1991؛ اکس و گریو 2017؛ دامنپور 1987؛ جابین و بهری 2017) وجود دارد. این مطالعات چشم انداز قابل توجهی درباره الگوهای انتشار نوآوری در سازمانها ارائه کرده است که چگونگی و چرایی انتقال روش را توضیح میدهد. با این حال، پس از به کار گیری و پیاده سازی چه اتفاقی برای این نوآوریها میافتد موضوعی است که کمتر به آن پرداخته شده است. همانطور که لونسوبری و کراملی (2007) اشاره کردهاند «بخشی از مشکل آنجا ناشی میشود که پژوهشها روشها را موضوعاتی تلقی میکنند که یا به کار گرفته میشوند و یا خیر، این همان موضوعی است که منجر به جعبه سیاه شدن روش میگردد (صفحه 993)». به دست آوردن درک بهتر از انطباق روش از آن جهت مهم است چون اکثر نوآوریهای مدیریتی یا «منطبق» شده یا برای استفاده خاصی سازگار شدهاند (کاناتو و همکاران 2013) همان جایی که سازگار کننده در تلاش است تناسبی بین روشهای به کار گرفته شده و روشهای سازمانی فعلی (ژو و کرامر 2005) ایجاد کند.
با توجه تحقیقات فیس و همکاران (2012)، وقتی که یک روش درون سازمانی و در طول مدت زمانی تفسیر و مدنظر قرار داده میشود، رویه انطباق شامل تغییرات خواهد بود. همانطور که فرامباخ و شیلوارت (2002) عقیده دارند، «فرآیند نوآوری تنها زمانی موفقیت محسوب میشود که درون سازمانی تایید و استفاده شود و سازگار کنندگان هدف در طول مدت زمان تداوم استفاده از آن را حفظ کنند (صفحه 164)». بنابراین، طبق نظر محققان انطباق باید در کنار به کار گیری مورد بررسی قرار گیرد تا تغییرات کلی ایجاد شده در روش مدیریت نیز ثبت گردد. علاوه بر این، با اینکه بعضی تحقیقات روشهای مدیریت پیادهسازی را در یک بعد بررسی کردهاند (جنسن، سولانسکی 2004؛ کندی و فیس 2009)، تعدادی از پژوهشهای اخیر هم (انصاری و همکاران 2014؛ فیس و همکاران 2012) از مفهوم اجرای روش پیشنهاد شده توسط انصاری و همکاران (2010) بهره بردهاند که دو بعدی است و شامل وفاداری و گستردگی تعریف شده توسط انصاری و همکاران (2010) میشود. بعد وفاداری مربوط به «این است که آیا روش منطبق شده به نوعی تغییر یافته مورد پیشین است یا خیر»؛ در عین حال بعد گستردگی بر «درجهای از پیاده سازی روش که بیشتر یا کمتر از نسخه قبلی روش باشد» دلالت دارد.
نقش فاصله فرهنگی ملی در انطباق نوآوریهای مدیریتی
فاصله فرهنگی موجود بین دفتر مرکزی و زیر مجموعههای یک شرکت چند ملیتی به عنوان مولفهای اصلی در انتقال نوآوری مدیریتی تبدیل شده است (انصاری و همکاران 2014؛ جنسن و سولانسکی 2004؛ کوستوا و راس 2002). چنین نشان داده شده است که فاصله فرهنگی ملی که منعکس کننده میزان تفاوت فرهنگی ملی در یک کشور با کشور دیگر است (هوفستد 2005) بر پیاده سازی روشها در شرکتها چند ملیتی تاثیر میگذارد. برای مثال، کوستوا (1999) مدلی از انتقال روش داخل MNE ارائه کرده است و عقیده دارد فاصله سازمانی ملی، که خود بر اساس تفاوتهای سازمانی و فرهنگ ملی بین دفتر مرکزی و زیر مجموعه یک شرکت شکل گرفته، به جای اینکه احتمال به کار گیری روش را افزایش دهد، احتمال انطباق را افزایش میدهد. جنسن و سولانسکی (2004) هم از این عقیده دفاع کرده و خاطر نشان میکنند دانش انتقال داخل یک MNE از فاصله فرهنگی تاثیر سوء میگیرد. در همین راستا، سیمونین (1999) پی برد فاصله فرهنگی بین ملتها ابهام در انتقال بهترین روشها بین شرکت اصلی و زیر مجموعههایش را افزایش میدهد.