ترجمه مقاله نقش ضروری ارتباطات 6G با چشم انداز صنعت 4.0
- مبلغ: ۸۶,۰۰۰ تومان
ترجمه مقاله پایداری توسعه شهری، تعدیل ساختار صنعتی و کارایی کاربری زمین
- مبلغ: ۹۱,۰۰۰ تومان
THE GOAL OF SURGICAL TREATMENT of brain tumors is the complete removal of the abnormality, while minimizing the risk of inducing (permanent) neurological deficits. Resection of primary brain tumors improves survival, functional performance, and the effectiveness of adjuvant therapies, provided that surgicallyinduced neurological deficits can be avoided (1). Therefore, the proposed margin of the surgical resection should not violate functionally eloquent cortical areas. Mapping of these areas is traditionally achieved by invasive methods such as intraoperative cortical stimulation (ICS) in the awake patient, implantation of a subdural grid with extraoperative stimulation mapping, or operative sensory-evoked potential recordings. While accurate, these techniques are rather difficult to perform, place great stress on the awake patient, and often require a larger craniotomy than necessary for the removal of the tumor. Another major disadvantage of these techniques is that a surgical procedure itself is required before any functional information can be obtained. As a result, important patient management decisions must be made without complete knowledge of the anatomic relationship between the lesion borders and functionally eloquent cortex.
CONCLUSIONS
In conclusion, presurgical fMRI in patients with brain tumors is a promising clinical application with added value. In well-trained hands, and realizing its limitations— especially the lack of differentiating essential from expendable brain areas, and reduced or absent fMRI signal that anecdotally occurs in some patients—it allows assessment of the risk of therapeutic interventions, selection of patients for intraoperative mapping, and guides brain surgery itself. However, fMRI has not yet reached the status of clinical acceptance. Combining presurgical fMRI with other techniques such as DTI and TMS should give it that status in the near future.
هدف از درمان جراحی تومورهای مغزی برداشتن کامل ناهنجاری در حینی است که خطر ایجاد اختلالات عصبی (دائمی) به حداقل برسد. برداشتن تومورهای مغزی اولیه بقا، کارایی عملکردی و اثر درمانهای کمکی را بهبود میبخشد، در صورتی که بتوان از اختلالات عصبی ناشی از جراحی بتواند اجتناب کرد (1). بنابراین، حاشیهی مفروض رزکسیون جراحی نباید نواحی عملکردی کورتیال الوکوئنت را مختل کند. نگاشت این نواحی بطور مرسوم توسط روشهای تهاجمی به دست میآید: مانند تحریک غشایی حین عمل (ICS) در بیمار هوشیار، القای یک شبکهی ساب دورال با نگاشت تحریک خارج از عمل یا ثبتهای بالقوهی حسی برانگیخته از عمل. با وجود اینکه این تکنیکها دقیق هستند، ولی انجام آنها دشوار است، فشار زیادی به بیمار هوشیار وارد میکنند و اغلب نیاز به یک کراتیونومی بزرگتر از اندازهی لازم برای برداشتن تومور دارند. یکی دیگر از معایب بزرگ این تکنیک این است که، خود یک روش جراحی نیاز دارد که از قبل هر اطلاعات کارکردی را که میتواند بدست بیاورد.
نتیجهگیری
در نتیجه افامارآی قبل از جراحی در بیماران مبتلا به تومورهای مغزی یک برنامه کاربردی بالینی نویدبخش با ارزش مضاعف است. در آموزش عملی خوب، و تشخیص محدودیتهای آن -مخصوصا فقدان تمایز بین نواحی ضروری و مصرفی مغز، و کاهش یا عدم حضور سیگنال افامآرآی که به قولی در بعضی از بیماران اتفاق میافتد- امکان ارزیابی خطر مداخلات درمانی، انتخاب بیماران برای نگاشت حین عمل و هدایت خود عمل جراحی را میدهد. اگرچه، افامارآی هنوز به وضعیت پذیرش بالینی نرسیده است. ترکیب افامارآی پیش از جراحی با سایر روشها مانند DTI و TMS باید آن را در آیندهای نزدیک به وضعیت پذیرش بالینی نائل کند.